یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی
محمدوحیدصافی اصفهانی
عبد مسکین!

و در اعتبارات دنیا، طلبه دانشجوی مقطع دکتری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) تهران

این وب نوشت، محملی است برای به اشتراک گذاری برخی تاملات، دل نوشته‌ها و یادداشت ها در حوزه‌ی مباحث اخلاقی، عقیدتی، فرهنگی، ارتباطاتی، سیاسی، اجتماعی، خاطرات آموزنده و ...

نقل کلیه‌ی مطالب بدون ذکر منبع بلامانع است.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۵ مطلب با موضوع «یادداشت های سیاسی» ثبت شده است

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ق.ظ

آسیب شناسی رفتار (تربیت) سیاسی دانشجویان

چگونه یک دانشجوی بی تربیت سیاسی نباشیم؟!

(آسیب شناسی رفتار (تربیت) سیاسی  دانشجویان حزب اللهی)

مقدمه

در سال های گذشته و به خصوص در دهه ای که به جرات می توان آن را دهه‌ی تقابل اندیشه های اسلام لیبرال صفت با اسلام ناب محمدی نام گذاشت، یکی از مهمترین اصنافی که می توان در این تقابل برای حمایت از مکتب برتر که همان مکتب اسلام ناب است روی آن حساب باز کرد همان قشر آرمان خواه دانشجو و به خصوص طیف دانشجویان مسلمان حزب اللهی هستند. اما در این بین یکی از چالش های مهم پیش رو در عرصه ی فعالیت های روشنگرانه ی سیاسی و گفتمانی، نقص رفتاری این قشر و به تعبیری صحیح تر تربیت‌نایافتگی دانشجویان حزب اللهی است و در این نوشتار که حاصل تجارب فراوانی است به دنبال آسیب شناسی تربیت سیاسی دانشجویان حزب اللهی هستیم.

مطابق انتظاراتی که از سخنان بزرگان و بالاخص ولی معظم فقیه می توان برداشت نمود، دانشجوی مطلوب دانشجویی است که 6 محور در زندگی او وجود داشته باشد:

1- تحصیل 2- تهذیب 3- فعالیت سیاسی و فرهنگی 4- فعالیت جمعی و تشکیلاتی 5- ورزش و 6- تفریح.

از نظر ما یک دانشجوی کامل و جامع، دانشجویی است که هر 6 محور به تعادل در فعالیت های او وجود داشته باشد. اما غالباً شاهدیم که در این بین یک افراط و تفریط‌هایی وجود دارد. از یک سو برخی می‌خواهند دانشگاه را به یک دبیرستان تقلیل دهند و  از سوی دیگر برخی می‌خواهند آن را به یک باشگاه سیاسی تبدیل کنند. هیچ کدام از این دو درست نیست؛ نه تقلیل دانشگاه به دبیرستان درست است که به دانشجو فقط بگویند: «برو درست را بخوان!»؛ و نه حزب سیاسی کردن دانشگاه کار شایسته ای است. دانشجو باید درسش را بخواند، اما باید مطالبه‌گر هم باشد؛ فعالیت سیاسی هم داشته باشد؛ در عین حال باید توجه داشت که دانشگاه حزب هم نیست که فقط کار سیاسی در آن انجام شود. بنابراین، دانشجوی مطلوب، دانشجویی است که کار علمی بکند، کار سیاسی هم بکند؛ منتها با این ملاحضه که کار سیاسی او بر اساس کار علمی اوست؛ چون در اینجا یک تحلیل عالمانه دارد، فعالیت سیاسی انجام می دهد.

اگر کسی با تمسک به این که «کار دانشجو کار علمی است»، بخواهد بگوید که دانشجو نباید فعالیت سیاسی کند، این حرف او، خلاف صریح دستورات مقام معظم رهبریحفظه الله است و چنین کسی عملاً به جمهوری اسلامی ایران آسیب می‌زند. آن قشری که اتفاقاً باید به مسائل سیاسی کشور حساس‌تر باشد، قشر دانشجوست. اگر دانشجو خبر نداشته باشد که در این مملکت چه می‌گذرد وچه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، پس چه کسی باید بداند؟ چه کسی در میان اقشار مختلف مردم، باید چشم بیدار و هشیار باشد؟!

آن قشری که سه ویژگی منحصر به فرد دارد و این سه ویژگی، به صورت جمع در سایر افراد وجود ندارد، دانشجو است و به همین دلیل، رسالت دانشجو منحصر به فرد است. عنصر آگاهی، عنصر آرمان‌گرایی و عنصر فراغت؛ این سه ویژگی، نقش ممتازی به جنس دانشجو می‌دهد و او را موظف می‌کند تا هم از مسائل سیاسی مطلع باشد و هم در قبال این مسائل مطالبه‌گری داشته باشد. اما در این باره نکته‌‌ی حائز اهمیتی وجود دارد و آن  این است که دانشجویان در رابطه با جنبه‌ی سیاسی و وظیفه‌ای که در این زمینه دارند، دارای آسیب‌هایی هستند که از آن مطابق آن چه در بالا بیان شد به «آسیب‌های تربیت سیاسی» یا «تربیت نایافتگی سیاسی» تعبیر می‌کنیم.

آسیب‌های تربیت سیاسی

آسیب‌های تربیت سیاسی دو دسته‌اند:

1- آسیب‌های تربیتی در«حوزه‌ی نظر»

2-  آسیب‌های تربیتی در «حوزه‌ی عمل»

آسیب‌های نظری

آسیب‌های تربیتی در حوزه نظری را می توان شامل دو آسیب جدی دانست:

‌1-  غالب دانشجویان، تحلیل مستقل ندارند.

‌2- از تحلیل‌های مقام معظم رهبریحفظه الله به درستی مطلع نیستند.

امروزه وقتی به دانشجویان می‌گوییم که چرا فعالیت مستقل نمی‌کنید؟ می‌گوید، ما تابع ولایت فقیه هستیم و فقط هر چه او بگوید را عمل می‌کنیم و در مقابل وقتی می‌گوییم شما اگر تابع ولایت فقیه هستید، آیا الآن می‌دانید نظر ولی‌فقیه در این موضوع خاص چیست؟ و متأسفانه مشاهده می‌کنیم که از آن هم خبر ندارند! امروزه دانشجویان نه تحلیل مستقل دارند و نه صحبت‌های مقام معظم رهبریحفظه الله را پیگیری می‌کنند؛ همان یک جمله‌ای که از تیتر سایت یا روزنامه‌ای، کسی به او گفته را شنیده است و تحلیلشان را مطابق همان تنظیم می‌کنند! و این دو مشکل بی تحلیلی و بی خبری از نظر رهبری در نوع خود بسیار جدی هستند.

وضعیت مطلوبی که مقام معظم رهبریحفظه الله می‌خواهد، هر دو این‌ها است؛ یعنی یک دانشجو و جوان مؤمن انقلابی هم باید تمرین کند تا تحلیل مستقل داشته باشد و هم باید تحلیل خود را با تحلیل رهبری، نه لزوماً به عنوان ولی فقیه، بلکه به عنوان کسی که به نظر مسلط‌ترین فرد به عرصه‌ی سیاست کشور است، مقایسه کند و ببیند تحلیل رهبری چگونه است و تحلیل خودش با تحلیل او در کجا فاصله دارد؛ بعد اگر فاصله وجود داشت، بایدبررسی کند که آیا دستگاه تحلیل او اشکال دارد؟ یا خطایش موردی و جزئی بوده است که در این صورت، این‌ها را می‌شود رفع کرد.

مقام معظم رهبریحفظه الله تصریح دارند: «نسبت به اشخاص، نسبت به جریان‌ها، نسبت به سیاست‌ها، نسبت به دولت‌ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می‌کند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد[1]

پس دوستان دانشجویی که همیشه زیر پرچم ولایت خود را مخفی می‌کنند، از زیر آن پرچم بیرون بیایند! چرا که تصریح خود ایشان است که شما باید تحلیل مستقل داشته باشید؛ البته ممکن است که تحلیل شما اشتباه باشد، اما هیچ اشکالی ندارد؛ بالاخره دیکته‌ای که از روی کتاب نوشته شود، هیچ موقع غلط نمی‌شود، ولی وقتی که کتاب را می‌بندید و بناست تا خودتان دیکته بنویسید، ممکن است چند کلمه را هم غلط بنویسید. تا دیکته مستقل نوشته نشود، اشتباهاتش هم معلوم نخواهد شد.

بنابراین، یک دانشجو نه تنها موظف است تا طبق کلام مقام معظم رهبریحفظه الله، تحلیل مستقل داشته باشد بلکه باید بنابر آن تحلیل مستقل عمل کند. وقتی من تحلیل مستقل داشتم و به این نتیجه رسیدم که در جایی دارد یک اتفاق خطرناکی می‌افتد، طبیعتاً باید بروم و وظیفه خود را در قبال آن انجام دهم؛ یعنی علم و عمل، توأم است. وقتی کسی در تحلیل به نتیجه‌ای رسید موظف است در عمل هم همان کار را انجام دهد، حال ممکن است اشتباهی رخ دهد(که باید آن‌ها را اصلاح کرد)، ولی این در نوع خود ارزشمند است.

آسیب‌های عملی

آسیب‌های تربیتی در حوزه عمل شامل سه بخش است:

1- محدود شدن فعالیت سیاسی اغلب دانشجویان انقلابی به شعائر ثابت سیاسی

2- یأس و ناامیدی از تأثیر فعالیت‌های سیاسی

3- رفتار دیپلماتیک

1-  محدود شدن به شعائر ثابت سیاسی:

امروزه می بینیم که خیلی از دانشجویان با احساسی آمیخته با غرور می‌گویند: الحمدلله در روز جهانی قدس شرکت کردیم، در 22 بهمن و انتخابات هم شرکت کردیم و خدا را شاکریم که ما در فعالیت های سیاسی حضور فعال داریم!  به این دوستان دانشجو باید گفت: زحمت کشیدید؛ شما به وظیفه‌‌تان عمل کردید، ولی این اعمال را آن پیرمرد و پیرزن 80 ساله و آن کشاورز و آن فردی هم که سواد ندارد هم  انجام می‌دهند. آیا شمای دانشجو می‌خواهید بگویید که تمام فعالیت‌های سیاسی‌تان با آن پیرزن و پیرمرد فرقی نمی‌کند؟!

در هر صورت بحثی بر روی آن دسته از فعالیت هایی که جزء تکالیف سیاسی هر قشری از جامعه است و شعائر ثابت انقلاب را زنده کند نیست؛ اما این قاعده و اصل را باید به یاد داشت که «هر میزانی از علم، باید به یک میزانی از عمل منتهی شود». نمی‌شود گفت کسی که صد واحد علم دارد، پنج واحد عمل کرده است و آن کسی که هزار واحد علم دارد هم پنج واحد عمل داشته است!  این عندالله اصلاً قابل قبول نیست. او علمش در حدی است که تشخیص داده است که باید 22 بهمن، روز جهانی قدس، 9 دی و انتخابات را شرکت کند و کسی که مثلاً کارشناسی ارشد علوم سیاسی دارد هم همان‌ها را شرکت کند و هیچ فعالیت دیگری نداشته باشد؟! این اصلاً قابل قبول و معقول نیست.

برخی دانشجویان وقتی موقع افتخار و توزیع عناوین افتخار می‌شود، می‌گویند: «ما افسر جنگ نرم هستیم»؛ اما موقع فعالیت که می‌شود می‌گویند: « ما سربازان گوش به فرمانیم!»؛ این درست و قابل قبول نیست. سرباز و افسر از جهت اطاعت‌پذیری یکی هستند؛ ولی فرقشان در این است که سرباز قدرت تشخیص ندارد؛ اما افسر قدرت تشخیص مستقل هم دارد و موظف است که به تشخیص مستقلش عمل کند. بالاخره، باید روشن کرد که فرق یک دانشجو با دیگر اقشار جامعه در چیست؟! اگر عمل سیاسی یک دانشجو به 22 بهمن، روز جهانی قدس و شرکت در انتخابات محدود شود ، این یعنی این‌که او از این همه دانشی که کسب کرده ‌است، هیچ استفاده‌ای نکرده‌ است.

2- یأس و ناامیدی از تأثیرگذاری:

آسیب دوم مربوط به کسانی است که از تأثیرگذاری‌شان ناامید هستند؛ یعنی با این‌که در یک تجمع حضور پیدا می‌کنند، باز سوال می‌کنند که این چه فایده‌ و اثری دارد؟ در این مورد، هم تحلیل فنی آن را می‌کنیم و هم از مقام معظم رهبریحفظه الله به عنوان کسی که در رأس امور است، مستند ارائه می‌کنیم.

مقام معظم رهبریحفظه الله می‌فرمایند:

«توصیه‌ی من به فضای دانشجوئی و محیط دانشجوئی، همین مطلبی است که عرض کردم؛ یعنی خواستن، مطالبه کردن، داعیه داشتن؛ هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی و اجتماعی، هم در زمینه‌ی مسائل علمی، هم در زمینه‌ی مسائل خاص دانشگاهی؛ همراه با عقلانیت. من از اول انقلاب تا حالا، حتی در آن روزهایی هم که روزهای بعضی از تحرکات نامتناسب بود و من به دانشگاه تهران می‌آمدم و با جوان‌ها صحبت می‌کردم، عقیده و سلیقه‌ام همین بود که دانشجو باید از افراط و تفریط پرهیز کند؛ من با افراط‌کاری و زیاده‌روی‌های گوناگون در هر جهتی، موافق نیستم. با اعتدال، با روش منطقی و صحیح مسائل را دنبال کنید و بدانید که خواست و پیگیری شما اثر دارد. این تصور غلط مبادا به ذهن بیاید که چه فایده دارد؛ نخیر، کاملاً فایده دارد. اگر مثلاً شعار عدالت‌خواهی که حالا یک مسئولی این را بر زبان آورده، گفته می‌شد، بعد هم تمام می‌شد، کسی در جامعه پرچم عدالت‌خواهی را به دست نمی‌گرفت. مطمئن باشید یک دولت عدالت‌خواه و یک گفتمان عدالت‌خواهی مثل امروز به وجود نمی‌آمد. شماها کردید؛ کار شما جوان‌ها بود؛ به عنوان جنبش عدالت‌خواهی، به عنوان طرح مسئله‌ی عدالت‌خواهی  نمی‌خواهم حالا به یک تشکیلات خاص اشاره کنم - این را در دانشگاه‌ها جوان‌های مؤمن، جوان‌های متعهد، جوان‌های بامسئولیت مطرح کردند، گفتند؛ وقتی تکرار شد، به شکل یک گفتمان عمومی درمی‌آید و نتیجه‌اش را در گزینش‌های مردم، در جهتگیری‌های مردم، در شعارهای مردم، در انتخابات مردم، نشان می‌دهد[2]

پس از نظر رهبری، تلاش‌های چنین فردی اثر دارد. این اثر از نظر ما در سه بعد قابل توجه است:

الف) پختگی سیاسی و آشنایی با واقعیت‌ها:

اولین اثر آن، اثری است که روی خود فرد دارد. به محض این‌که دانشجویی بخواهد وارد فعالیت سیاسی پیش‌روانه (نه آن فعالیتی که صدا و سیما یک ماه رویش تبلیغ کرده است و همه ی اذهان جامعه را نسبت به آن تحلیل مند کرده است) بشود، مجبور است تحلیل مستقل داشته باشد و لازمه‌ی تحلیل مستقل داشتن، مطالعه‌ی زیاد و دقیق است؛ چرا که آن‌قدر به او انتقاد وارد می‌شود، که همیشه باید برود و مثلاً دویست صفحه مطلب سیاسی بخواند؛ اما تا کسی حرکت مستقل نکند، نیاز به این دانش سیاسی پیدا نمی‌کند. پس در حرکت پیش‌روانه، دانش و تحلیل سیاسی فرد بالا رفته و پختگی سیاسی پیدا می‌کند.

پختگی سیاسی چگونه پیدا می‌شود؟ تا حرکت‌های پیشروانه انجام نگیرد، برای فرد روشن نمی‌شود که در بخش‌هایی از جامعه چه خبر است. نحوه تعامل با وزارت‌خانه‌ها، رسانه‌ها و آشنایی با واقعیات جامعه، با درگیر در مسائل شدن، پیدا می‌شود. تا کسی وارد فعالیت سیاسی نشود، یک بخش‌هایی از سیاست تا آخر عمر برایش پنهان می‌ماند. پس اولین تأثیری که فعالیت‌های سیاسی پیشروانه دارد، این است که فرد را از این بچگی و خامی بیرون می‌آورد.

ب) جهت‌دهی افکار عمومی (گفتمان‌سازی):

دومین تأثیر، روی افکار عمومی است. به هر حال دانشجو یک جایگاه خاصی در ذهنیت مردم دارد. حرکت او با حرکت یک کارگر و تجمع کارگری و یا دانش‌آموزی فرق می‌کند. روی تحلیل دانشجوها حساب باز می‌شود؛ لذا دانشجو می‌تواند افکار عمومی را جهت‌دهی کند.

ج) اثرگذاری در رفتار دولت‌مردان:

سومین اثر این است که از طریق تأثیری که روی افکار عمومی گذاشته می‌شود، می‌توان روی رفتار دولت‌مردان هم تأثیر گذار بود؛ دانشجویان از دو جهت روی دولت‌مردان تأثیر می‌گذارند: یکی این‌که آن دولت‌مردانی که هم‌ایده با دانشجویان هستند، جرأت می‌کنند حرفشان را محکم‌تر بزنند. وقتی یک دولت‌مرد بخواهد حرف بزند، نگاه می‌کند به جمع؛ چنانچه کسی همراهش نباشد، خود به خود، خودش را سانسور می‌کند و دیگر آن‌طور که باید تند حرف نمی‌زند؛ ولی اگر ببیند این حرفی که می‌زند، در جامعه طرفدار دارد، قوّت قلب می‌گیرد و حرفش را محکم‌تر بیان می کند.

اگر الآن هیچ حرفی در این چند سال از ساده‌زیستی مسئولین در کشور زده نمی‌شود و آنهایی که ساده‌زیستند، در محاق هستند، به این دلیل است که ما در این خصوص مطالبه نکرده ایم؛ ولی اگر یک جریان قوی مطالبه‌گری پا پیش گذارد و بگوید: «این تصریح صحبت‌های رهبری است که مسئولین حق ندارند مانور تجمل بدهند»، آن موقع آن کسی هم که ساده‌زیست است، می‌تواند یک مقدار محکم‌تر حرف بزند.

از طرف دیگر، دولت‌مردی که حرف شما را قبول ندارند، وقتی ببیند که در افکار عمومی دارد علیه او موضع‌گیری می‌شود، خود را تعدیل خواهد کرد.

3-رفتار دیپلماتیک:

مشکل سومی که این روزها در نسل جدید دانشجویان بیشتر خود را نشان داده است، این است امروزه دانشجویان به گونه ای حرف می‌زنند و اظهار موضع می کنند که برای انسان سؤال می‌شود که این فرد چند سال در وزارت خارجه بوده است؟! اگر یک دانشجو منتقد دولت است، باید حرفش را صریح بگوید. دانشجو که بنا نیست مثل یک دیپلمات حرف بزند. جایگاه یک مسئول و دیپلمات یک جایگاه است و اقتضائاتی دارد و دانشجو در یک جایگاه دیگر است و اقتضائاتش فرق می‌کند. آن مسئول کار درستی می‌کند که صریح نمی‌گوید، ولی اگر دانشجو هم دقیقاً همان مصالح را رعایت کند، کار اشتباهی است.

آن چیزی که از جریان دانشجویی انتظار می‌رود، این است که اگر تشخیص داد یک حقیقتی درست است، با صراحت از آن حمایت کند و اگر به غلط بودن یک حرکت پی برد، با صراحت آن را نفی کند؛ البته منظور از صراحت این نیست که به کسی توهین شود. توهین و تحقیر و تمسخر نه، ولی صراحت لهجه و تحکّم صد در صد، بله. برای این مساله هم می توان علاوه بر توضیح عقلی در صبحت‌های مقام معظم رهبریحفظه الله، هم این مضامین را یافت؛ ایشان می‌فرمایند:

«اگر شما جوانان نگاه به قلّه‌های آرمانی را کنار بگذارید، برآیندِ غلطی به‌وجود خواهد آمد. برآیندِ آرمان‌گرایی شما و چالش مسؤولان با مصلحت‌ها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحت‌گرایی رفتید و گرایش مصلحت‌اندیشانه - یعنی صددرصد با واقعیت‌ها کنار آمدن - وارد محیط فکری و روحی دانشجو و جوان شد، آن‌وقت همه چیز به‌هم می‌ریزد و بعضی آرمان‌ها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمان‌گرایی را رها کنند[3]

یعنی اگر دانشجویی به این نتیجه رسید که مسئولی خط قرمز نظام را رد کرده است، موظف است بلند برسر او فریادبزندکه آقا شما خط قرمز را رد کرده ای!

به عنوان مثال، این جزء اولیات است که وقتی یک تیم مذاکره کننده‌ای از کشور شما با خارجی‌ها مذاکره می‌کند، شما هر چه‌قدر از او در این جا مطالبه کنید، این اصلا تضعیف او محسوب نمی‌شود، بلکه برعکس، قدرت چانه‌زنی او را بیشتر می‌کند؛ اتفاقا هر چه سطح خواسته‌ها بالاتر باشد، مایه‌ی پشت‌گرمی تیم مذاکره کننده است و مسئول مذاکره کننده می‌تواند با استناد به این‌ها، بگوید: «این خواسته‌ی مردم از من است و من نمی‌توانم تخطی کنم، چون مؤاخذه می‌شوم»؛ لذا، این مایه‌‌ی تأسف است که به خاطر افول رشد سیاسی در دانشجویان، امروزه چنین مسائل اولیه‌ای نیازمند توضیح و تبیین است.

 

ادامه دارد...



[1] بیانات در دیدار دانشجویان 01/05/1393

[2]بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتران کنکور و فعالان تشکل‌های سیاسی فرهنگی دانشگاه‌ها‌17/07/1386

[3]بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکل‌ها و جمعی از نخبگان دانشجویی۱۳۸۲/۰۸/۱۵

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۵۲
محمدوحید صافی اصفهانی

چه انسان ها که قربانی بی اخلاقی ها در سیاست ورزی ایرانی ها نمی شوند!

بسم الله

در این نوشتار که حالتی دل نوشته دارد، قصد حمایت، رد، تایید یا تکذیب فرد یا جریان سیاسی خاصی را ندارم. صرفاً می خواهم از معضل و واقعیتی شرمناک در جامعه ی ایران صحبت نمایم که از سال ها پیش خمینی کبیر و مطهری‌ها و در روزگار کنونی امام خامنه ای و امثال ایشان، سیاسیون انقلاب اسلامی را از آن بیم می داده اند، اما گویا روز به روز این معضل نه تنها حل نمی‌شود و بلکه حادتر و شدیدتر می شود و این معضل چیزی جز بی‌تعهدی و عدم پایبندی سیاسیون به اخلاق نیست!

در انتخابات سال 92 می بینیم که سه فرد اصولگرا (آقایان حدادعادل و قالیباف و ولایتی) پیش از ایام تبلیغات انتخاباتی نشست خبری تشکیل می دهند و باهم ده‌ها عکس می‌گیرند و بیانیه منتشر می‌کنند که قطعاً و مسلماً از بین ما سه نفر فقط یک نفر وارد میدان خواهد شد و دونفر دیگر به نفع آن نفر سومِ انتخاب شده کنار خواهند کشید! اما در عین ناباوری هر سه نفر وارد عرصه می‌شوند و هرسه نفر باهم مناظره می کنند و آن یک نفر هم که پس از مدتی کنار می‌کشد(دکتر حدادعادل) رسماً اعلام می‌کند که به نفع جریان اصولگرایی کنار کشیده است و نه به نفع آن دو نفر دیگر!  آیا این شُوی سیاسی مسخره و مضحک دلیلی جر بی اخلاقی و نهادینه شدن و عادی شدن بی اخلاقی و بی تعهدی در بین سیاسیون ایران دارد؟!

کمی بعدتر دولتی روی کار می آید که با وعده های زیبای صد روزه و چند هفته ای مردم را ترغیب به رای دادن به خود می‌کند و وقتی که رای می‌آورد به تلویزیون می‌آید و می گوید که منظور من از صد روز فلا‌ن و بهمان بود و آن چیزی که در ایام تبلیغات گفتم این نبود و چیز دگری بود !!  آیا این چیزی جر بی‌تعهدی و بی اخلاقی و مصداق بارزی غیر از فریب و دروغ است؟

کمی قبل تر از چپ و راست به دولت دهم فشار وارد می‌شود که شما جن‌گیر دارید و شما ضد ولایت فقیه هستید و شما جریان انحرافی هستید و از این دست اتهامات که بر مبنای همین اتهامات، محبوبیت و اعتبار دولت اسلامی در بین مردم جامعه زیر سوال می رود و چه آبروها که نمی رود و و قتی دولت به کنار می رود دوستان حزب اللهی تازه به هوش می آیند و متوجه می شوند تمام این حرف ها، دسیسه ی جریان خاص و آقاخان منشانه‌ای بوده است که برای حریف خود که دل خونی از آن داشته است ترتیب داده بوده است و نه جن‌گیری در کار بوده است و نه انحرافی رخ داده است و نه ضد ولایت فقیه ای به وقوع پیوسته است!!

چه بسیار افراد، آبروها، شخصیت ها و دین هایی که روزانه و لحظه به لحظه بر سر منافعی پوچ در بین سیاسیون ایران دست به دست می شود و چه بسیار انسان ها که قربانی بی اخلاقی ها در سیاست ورزی ایرانی ها می شوند و ما کماکان به دنبال ریشه ی رواج بی اخلاقی در بین مردم می گردیم! آیا بی اخلاقی ها و معضلات اجتماعی موجود در جامعه علّتی جز بی اخلاقی خواص و سیاسیون دارد!


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۳
محمدوحید صافی اصفهانی
چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ق.ظ

برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی


 برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی/آگاه باشید که جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است 

 

خانم سِسیل جانسون و آقای کالب موپین هر کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است.

در نشستی که به همت مجمع فرهنگی تحقیقاتی بینش مطهر اصفهان امروز در تالار ادب برگزار گردید خانم جانسون و آقای موپین به ایراد سخن پرداخته و پس از آن به سوالات حاضرین جواب دادند.
خانم جانسون و آقای موپین هر کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است. کشتن سیاه پوستان بدون دلیل با شلیک های پیاپی توسط پلیس، تفاوت های آموزشی از پیش دبستان تا اخر دوران تحصیل، تفاوتهای احراز کرسی کسب و کار یا تحصیلات عالی، تفاوت در تامین نیازهای بهداشتی و غذایی، امید به زندگی و از مهمترین مواردی بود که ایشان متذکر گردیدند.


مستمعین که نگران سلامت و امنیت مهمانان عزیز خود پس از بازگشت به امریکا بودند قبل از هر چیز نگرانی خود را در قالب سوال طرح نمودند و پس از اطمینان از اینکه انشاءالله بازهم توفیق زیارت این پژوهشگر و خبرنگار را خواهند یافت سوالات بعدی  را یکی پس از دیگری پرسیدند که اذان مغرب به این پرسش و پاسخ خاتمه داد.
لازم به ذکر است با طرح هر سوال پاسخ خانم جانسون با رنگ قهوه ای و پاسخ آقای مای پین با رنگ سبز آورده شده است.
سوال اول ما این است که شما که می گویید حقوق بشر رعایت نمی شود در امریکا و بخصوص نسبت به سیاه پوستان نمی ترسید مثل همان سیاه پوستانی که می گویید پس از بازگشت از ایران مفقود شوید یا موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهید؟
من دفعه اول است امده ام ونمی دانم بعدش چه اتفاقی می افتد اما در نهایت ممکن است کشته شوم و این یعنی نشان دهنده این است که ما حرفی برای گفتن داشته ایم.
در هر دو سفر قبلی پس از بازگشت بازداشت شدم اما مسئله ای که هست این است که در امریکا می گویند تا وقتی کسی حرفت را گوش نمی کند حرف بزن. یعنی اگر حرفهای من شورشی عمومی ایجاد کرد یا اقدامی برای سرنگونی دولت بود مجازات می شوم الان که حرف های من نه دولت امریکا را سرنگون می کند و نه گوش شنوایی برایش هست.


آیا نگاه  دولت امریکا به ایران و نگاه عامه مردم امریکا به ایران یکسان است؟
مردم امریکا معتقدند باید بر سر مردم ایران بمب اتم انداخت بخصوص از بعد از ۱۱سپتامبر انقدر مردم شستشوی مغزی شده اند که تمام مسلمانان را تروریست می دانند. ای کاش من می توانستم دست تک تک آمریکایی ها را بگیریم وبیاورم ایران هم گلزارهای شهدایتان را که در تهران وا صفهان دیدم نشانشان بدهم و هم زندگی را که چگونه در ایران جریان دارد.؟ آنها در تلویزیوین کسانی را می بینند که به اصطلاح کارشناس هستند و مردم نمی دانند که عضو سازمان مجاهدین می باشند. مردم حرفهای آنها را می شنوندو باور می کنند مردم امریکا اطلاع ندارند واین یک تراژدی بزرگ است.
تا آخرین روزی که قراربود به ایران بیایم به خانواده ام نگفتم و وقتی گفتم همه پرسیدند امنیت دارد که می خواهی آنجا بروی؟ آنچه در مورد مسلمانان شنیده اند اطلاعات غلطی است که کلمه جهاد را یادشان داده اند و نمی دانند اسلام دین صلح است. در واقع در این زمینه جهالت و نادانی در مورد ایران و اسلام خیلی زیاد است و این خواسته سیستم آموزشی امریکاست تا نتیجه اش تحمیل اراده امریکا به کشورهای دیگر باشد. من نه فقط خودم از ایران لذت بردم که امروز در رستوران چند توریست امریکایی دیدم و نظرشان را پرسیدم انها هم نظرشان با نظر من یکی بود. اما شما ایرانی ها خودتان باید ارزش خود را بدانید و حفظ کنید و در مورد خودتان بیشتر تبلیغ کنید.


نظر شما در مورد نامه امام خامنه ای به جوانان غرب چیست؟
من نامه را خواندم و با دوستانم به اشتراک گذاشتمک این نامه توجه زیادی را به خود جلب کرد حتی رسانه های اصلی را.تلنگری بود برای هر کس که خواند. خیلی خوب و حساب شده نوشته شده بود. جوانان انتظار داشتند که این نامه  القا کند که چگونه فکر کنید ولی واقعیت این بو که ما را با یک چالش مواجه کردند: “شما می دانید که رهبرانتان دروغ گفتند به شما پس چرا نمی روید واقعیت را بدانید” این طرز نگارش در ذهن خواننده احترام خاصی را برای ایران ایجاد کرد. رهبران ما هستند که انتظار دارند آنچه ما می گوییم کورکورانه قبول داشته باشید در حالی که رهبر ایران می خواهد ما خودمان فکر کنیم وعلت عدم پوشش خبری نقاط قوت بالای آن بود که صلاح  نداتستند خیلی ها بدانند.
نامه را نخوانده ام اما بازدیدهای این سفر از جماران تا کاخهای سعد آباد و نیز صحبت با مردم مرا کنجکاو کرد که پس از بازگشت به مطالعه عمیقتر راجع به اسلام بپردازم و بعنوان گزارش به خانواده و دوستانم نیز منتقل کنم.

در این دولت مطرح شده است که با روابط بهتر با آمریکا مشکلات معیشتی مردم ایران حل خواهد شد به نظر شما ایا این گونه خواهد بود؟
شاید نکته مثبت مذاکرات این باشد که تصویرسازیهای غلط علیه ایران بهبود یابد اما من دارم با این افرادی که شما امروز مذاکره می کنید زندگی می کنم علاوه بر آن تاریخ را هم نگاه می کنم خیلی انتظاری از طرف مقابلتان نداشته باشید.
من نسبت به این مذاکرات نگرانی های فراوانی دارم و اطمینان می دهم که رهبران آمریکا هیچ نیت خوبی ندارند. بخشی از شروط مذاکرات توقف بخشی از تاسیسات هسته ای صلح آمیز ایران بوده است؛ یکی از استراتژی های امریکا علیه ایران پایین آوردن قیمت نحو به انزوای اقتصادی کشاندن این کشور است. اوباما از دانشجویان برجیس استکی است (کسی که برزگرتین افتخارش سرنگونی شوروی است) استراتژی معروف او این است که اشغال نظامی کشورها تاریخ گذشته است برای نابودی آنها باید حمله اقتصادی کرد و پس از به انزوا کشاندنش در داخل ایجاد شورش و آشوب نمود. اگر تحریم های وضع شده علیه ایران که برداشته شد که هیچ تضمینی برای این برداشتن وجود ندارد، آنوقت باید جشن بزرگی برپا کرد.
نکته مهم این استراتژی: یک یادداشت است معروف به یادداشت شماره ۴۳٫ این یادداشت راجع به سیاه پوستان افریقایی تبار امریکاست که می گوید باید ارتباط سیاه پوستان امریکا را با افریقا قطع کرد و استدلال می کند که اگر ارتباط برقرار شود سیاهان امریکا، دولت امریکا را زیر فشار قرار می دهند. این درحالی است که سیاه پوستان افریقایی ساکن امریکا خیلی قوی و ثروتمند بودند همه ثروت آنها را گرفتند رهبرانشان را ترور کردند رهبران حتی ۲۰ ساله را و کلیساهای آنها را به اتش کشیدند که این نکته  اشتراک سیاه پوستان افریقایی با ایران است .


عده ای از به اصطلاح روشنفکران معتقدند ما انقلابیون دچار تئوری توطئه هستیم (یعنی دشمنی را برای خودمان فرضی می سازیم و همه مشکلاتمان را به او ربط می دهیم) روی دم امریکا پا گذاشته ایم او را از سفارتخانه اش که جزء خاکش حساب می شود بیرون کرده ایم حالا عواقبش را باید تحمل کنیم نظر شما چییست؟
هرچند که  ایدئولوگرهایی آمریکایی از تفکر اسلامی ایرانی خوششان نمی آید ولی علت اصلی دشمنی انها این نیست بلکه شرکت های نفتی ایران قوی ترین رقیب کشور نفتی آمریکاست. در دیدار جورش بوش و پوتین، بوش گفت پوتین مرد خوبی است. پوتین هم هر جا حرف می زند از صحبتهای  رهبران آمریکایی استفاده می کند اما امریکا درصددد است او را هم نابود کند چرا؟! چون روسیه هم منابع نفتی و گازی زیادی دارد.
تا قبل از این آمریکا صادرات نفت را به کشورهای دیگر ممنوع می دانست ولی حالا دارد این ممنوعیت را برمی دارد درنتیجه نیاز دارد بازار بین المللی را در دست بگیرد و رقبا را از صحنه خارج کند. فرقی نمی کند بگویید خدا آمریکا را حفظ کند یا مرگ بر امریکا او می خواهد شما را به عنوان یک رقیب از میان بردارد تا بتواند سیستم اقتصادی واحدی با محوریت بانکداری امریکایی ایجاد کند و تا زمانی که ایران اقتصاد خود را حفظ کند خصومت آمریکا هم با او ادامه خواهد داشت.
اگر کسی فکر می کند دلیل دشمنی امریکا با ایران تسخیر لانه جاسوسی است تاریخ را بررسی کنید در کودتا علیه مصدق که نه مرگ برآمریکا گفتید و نه سفارت خانه اش را تسخیر کردید پس چرا آنجا دخالت و اشوب ایجاد کرد؟ آنجا هم مسئله نفت بود.

آیا متوجه قدرت اسلام در انقلاب ما شده اید؟ و آیا دغدغه انتقال این نکته را به جوانان آمریکا دارید؟ چه طرحی برای ارتباط جوانان ایرانی و آمریکایی دارید؟
اینکه موفقیت انقلاب ایدئولوژی اسلام است و تفکر شیعی که با آن توانستید تاکنون انقلاب خود را حفظ کنید. تصاویر شهدایتان همه جا نصب است و حتی نام خیابانهایتان به نام شهداست.
جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است و شما باید یاد بگیرید که چگونه از شبتکه های اجتماعی برای ارتباط با جوانان کشورهای دیگر از جمله امریکا استفاده کنید.
من اینجا با خیلی ها صحبت کردم و به خوبی دیدم که تفکر خانم ها در ایران خیلی عمیق تر از تفکر زنان آمریکایی است.
من هیچ چیزی راجع به شیعه نمی دانستم اما دارم می بینم چگونه با آن تفکر انقلابتان را حفظ کرده اید.
خیلی از افرادی که دولتمردان امریکا را مورد انتقاد قرار می دهند به تفکر مارکسیسی روی می آورند و مارکسیست همه چیز را در مادیت تعریف می کند اما شوروی بدون شلیک هیچ گلوله ای سقوط کرد. یعنی مردم فقط را انگیزه های مادی به جنب و جوش در نمی آیند. به  تاریخ ایران که نگاه کنید همیشه افراد زیادی هستند که خود را قربانی عقاید خود کنند. پس یک چیزی هست که آنها را قوی می کند. من مسیحی هستم و مسلمان نیستم ولی می دانم که قدرتی که مردم ایران دارند و آنچه باعث شده قوی نگه داشته باشند یک نیرویی است که از خدا به آنها رسیده است و خدا هم بزرگتر است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۰
محمدوحید صافی اصفهانی
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

مناظره دکتر ایزدی با آقای احدیان

  نشست تبیین نامه رهبری با عنوان تایید مشروط

نشست تبیین نامه رهبری با عنوان تایید مشروط برجام دیشب ۹ آبان در سالن شهید مطهری دانشگاه امام صادق(ع) با حضور فواد ایزدی و احدیان و با حضور کارشناس مجری برنامه آقای وحیدصافی برگزار شد. در این نشست که با ارائه ی مختصر از شرح ماوقع اتفاقات پرونده ی هسته ای ایران در دوسال گذشته توسط آقای وحید صافی آغاز شد،  دکتر فواد ایزدی در خصوص نظرات خود در مورد مذاکرات گفت: من مذاکرات را نه هیچ وقت به طور کامل رد کردم و نه تایید می‌کنم اما متنی نوشتم که در آن ۷ نکته بود که ۳ نکته منفی و ۴ نکته مثبت در آن قید شده بود.


استاد دانشگاه تهران ضمن بیان اینکه در وضعیت فعلی نحوه اجرای برجام اهمیت دارد تصریح کرد: طرف آمریکایی قرائت خاصی از این متن دارد که لزوما هم مثل متن نیست.

وی در مورد نامه رهبری گفت: این نامه نشان دهنده این است که هم مجلس و هم شورای عالی امنیت ملی اجازه ای را به دولت داده‌اند و در اینجا اهمیت حضور ولی فقیه احساس می‌شود  زیرا عده‌ای برخوردی قلدورانه در این مسئله داشتند. جمله معروف امام که فرمودند ولی فقیه دیکتاتور نیست، جلوی دیکتاتور را می‌گیرد در اینجا صدق می‌کند.

این کار‌شناس مسائل سیاسی با تاکید براینکه برجام هیچ الزام حقوقی برای طرف‌های غربی ندارد گفت: اما چون ما قطع نامه ۲۲۳۱ را داریم پس برجام برای ما الزام آور است. عده‌ای می‌گویند برجام پیوست ۲۲۳۱ است پس در صورت لغو برجام می‌توان بر علیه بقیه نیز قطع نامه صادر کرد اما آیا واقعا می‌توان برعلیه ۱+۵ نیز قطع نامه صادر کرد.

ایزدی در ادامه با تاکید بر وجود حق وتو برای کشورهای غربی تصریح کرد: وجود حق وتو اجازه تصویب قطع نامه علیه این کشورها را نمی‌دهد. اصلا کسی فکر قطع نامه صادر کردن علیه آمریکا را به ذهن خود راه نمی‌دهد.

وی با طرح این سوال که آمریکا در مورد ما چه طرحی دارد پاسخ داد: آمریکایی‌ها می‌خواهند در کوتاه مدت برجام را طبق قرائت خود اجرا شده ببینید و آن را به اتمام برسانند. و اگر هم تحریم های علیه ایران متوقف شد، این روند را با هجمه تبلیغاتی علیه ایران مثل بحث حقوق بشر و تروریسم ادامه دهد.

این فعال سیاسی در ادامه افزود: در میان مدت امریکایی‌ها علاقه دارند اهرم‌های قدرت را از ایرانی‌ها بگیرند اهرم هایی مثل توان موشکی، نفود منطقه‌ای و مدیریت مباحث داخلی.

ایزدی با بیان اینکه آمریکایی‌ها در دراز مدت قصد استحاله و سرنگونی ایران را دارند تصریح کرد: این بیچاره‌ها بار‌ها این مطلب را گفته اند که قصد براندازی ایران را دارند. در این مدت رهبری تقریبا ۷۰ بار از واژه نفوذ استفاده کرده اند و اوباما نیز تقریبا به همین تعداد از کلمه تغییر استفاده کرده است که این نشان می دهد قطعا قصد تغییر آن‌ها سیاسی است.

در ادامه این نشست مدیر مسئول روزنامه خراسان در مورد محورهای مختلف نامه رهبری گفت: ما در کتاب از سعدآباد تا لوزان به خصوص در مذاکرات لوزان نگرانی‌هایی را مطرح کردیم.

سعید احدیان با بیان اینکه بعضی از مشکلات لوزان در برجام از بین رفته است تصریح کرد: برای تبیین نامه رهبری باید فرمایشات ایشان در گذشته را نیز مرور کرد و نگاهی یکپارچه به آن داشت اگر فرمایشات رهبری را نگاه کنیم میبینیم یکی قبل از وین است و دیگری بعد از مذاکرات وین.

این فعال رسانه ای بیان داشت: رهبری قبل از مذاکرات وین بحث برداشته شدن تحریم‌ها بدون تغییر و دست‌خوردن به صنعت هسته‌ای را مطرح کردند. خطوط قرمز ایشان شاخصه‌های توافق خوب بود و بخشی از آن نیز برای کمک به مذاکرات بود که مطرح شد.

نویسنده کتاب از سعدآباد تا لوزان در مورد فرمایشات رهبری بعد از مذاکرات وین تصریح کرد: پس از وین و در برجام سه مسئله کلی یعنی صنعت هسته‌ای، امنیت ملی و تحریم‌ها بیان شد.

مدیر مسئول روزنامه خراسان در مورد فرمایشات رهبری افزود: ایشان در خطبه‌های عید فطر در حوزه امنیت ملی گفته‌اند که اجازه سواستفاده را نخواهیم داد.

احدیان در مورد رفع تحریم‌ها گفت: رهبری در مورد تحریم‌ها به یک ضعف هم اشاره کرده‌اند. و منظور آنچه از فضای رسانه‌ای مطرح می‌شود این است که پاسخ به صحبت‌های آن‌ها باید داده شود و اگر پاسخ ندهیم‌‌ همان تثبیت می‌شود.

وی با بیان اینکه به نظر من این نامه هم تاریخی است و هم تاریخ ساز، تصریح کرد: در تبیین نامه باید هم محتوا و هم لحن آن در نظر گرفته شود، لحن نامه رهبری نکات اساسی دارد که عمدتا نگاه‌های فرامتنی است. اولا بدبینی در این نامه به اوج می‌رسد و ثانیا فضای گفتمانی جدیدی را ایجاد کرده است.

این فعال رسانه ای افزود: در این نامه هم از موافقین و هم از مخالفین تشکر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۸
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ب.ظ

اتمام حجتی با نمایندگام مجلس

بسم الله

قبل از تصویب ذلت بار و بچه گانه‌ی موافقتنامه‌ی موسوم به برجام در مجلس شورای اسلامی که در مهرماه سال 94 اتفاق افتاد، نامه‌ای به عنوان اتمام حجت برای نمایندگان ملت نوشتم و بنا بود که این نامه از سوی بسیج های دانشجویی دانشگاه های بزرگ تهران منتشر شود که متاسفانه به دلیل اهمال کاری و ضعف اراده‌ی دوستان هم جبهه ای این اتفاق به آن شکل که باید رخ نداد .

در دوسال گذشته خون دل های فراوانی در بحث هسته ای خوردیم و همچنان می خوریم، از برپایی همایش های متعدد ملی و استانی در تهران و سایر شهرستان ها تا تجمع و تحصن و نشست های روشنگرانه‌ی مردمی و نخبگانی و ارسال بیانیه و نامه و جمع آوری امضاء و .... هرکاری که از دستمان برمی‌آمد کرده‌ایم و افسوس که هنوز که هنوز است رهبری تنهاست و  قوم تزویر و حقارت بر گُرده‌ی اسب چموش انقلاب اسلامی سنگینی کرده‌اند و همچنان این اسب یکه تاز را به خوردن علف‌های هرز وادادگی و پستی وادار می‌کنند.

در زیر برای دل خودم و ماندن در تاریخ و شاید فروکاستن از بغض سینه‌ی تنگ خویش  این نامه را منتشر می کنم:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«وقاتلوا أئمة الکفر إنّهم لا أیمان لهم؛ توبه/12»

با سردمداران کفرجهانی مبارزه را ادامه دهید که آنها به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.

 

امام خمینی رحمت الله علیه  :

پسند غرب آن است که ما همه چیزمان را تقدیمشان کنیم، بی چون و چرا. اگر آقایان  این را می خواهند، این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزی خیال می کنند که در غرب خبری هست هیچ خبری نیست جز جنایت، جز خیانت...(صحیفه امام،جلد11،صفحه51)

 

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

سلام علیکم؛

بی مقدمه و با اندوهی دردناک و به عنوان اتمام حجتی تاریخی با شما عزیزان حرفی داریم:

مدت قریب به دوسال است که نمی‌دانیم دغدغه‌ی خود را معطوف به کدام روزنه‌ی نفوذ و سیاهیِ در حال گسترش و رسوخ در تحت لِوای انقلاب اسلامی کنیم! نابودی کرامت مردم در عرضه‌ی قرون وسطایی کالاها و حقوق مورد نیازشان در سبدکالای عشّاق آمریکایی را بنگریم یا فسادهایی همچون کرسنت و استات اویل را همانند قصّه‌ای غم انگیز فقط نظاره‌گر باشیم ودم نزنیم و فساد و فاسد و مَفسد را تحمّل نماییم. از رکود اقتصادی کُشنده صحبت نماییم یا به صدای خردشدن دنده‌های اقتصاد مقاومتی در زیر چکمه‌های واردات بی‌چون وچرای مدبّران این قوم بنگریم! لنج های قاچاق سپر به سپر چسبیده‌ی نساجی و پوشاک را فریاد زنیم یا به افزایش بیکاری و از آن سو صعود بدهکاران بانکی و رقم این بدهی‌ها چشمک زنیم!

به اهانت‌های رو به رشد آمریکا که کم کم داریم عادت می‌کنیم و بعد از بیش از سی و شش سال از تنفس انقلاب اسلامی در جهان کنونی، تازه آمریکایی ها به ما فهمانده‌اند که نطفه‌ی ایرانی‌ها مشکل دارد! گزینه‌ی نظامی بیش از پیش روی میزهاست و مردم ایران از تحریم می ترسند! مانده ایم در قبال اهانت و تهدیدِ به حمله‌ی کشوری مثل عربستان، ورود اهانت آمیز اروپایی‌ها و توهین‌های مکرر آنان، بازگشت احترام به پاسپوت ایرانی‌ها در عربستان وترکیه و ... ، راه ندادن نماینده های ایران در کشورهای مختلف، اخراج دانشجویان ایرانی در نقاط مختلف دنیا، عقب افتادن قسط صدقه‌ی غربی ها از مال خودمان در افتخارنامه‌ی هسته ای دولت تدبیرِ امیدی! وهزاران غم از این سنخ  با چه دیپلماسی فعّالی مواجه شویم؟! لبخند یا گریه؟!

 

نمردیم و توهین متناوب به منتقدان دولت، خواننده شدن زنان و اکران فیلم ها، تئاترها و کنسرت های مبتذل، توهین به فرهنگ ما می‌‌توانیم و بزباشی یک مشت آدم آبگوشتی را هم دیدیم. دیدیم که صریح القلم در گفته ها ونوشته‌های قبیله‌ی تزویر، به شخصیّت و توانمندی‌های ملّت ایران توهین شد و هیچ کس دم برنیاورد! دوران عجیبی است! به روستائیان و راننده های تاکسی توهین می شود، سرهنگ بودن به عنوان نمادی از بی‌منطقی در مقابل حقوقدان بودن به عنوان نمادی از تعقل و دوراندیشی قرا می‌گیرد! 100 روزه مشکلات اقتصادی می‌خواهد حل شود، نظرات علما پشت گوش انداخته می شود! خانواده های شهدا و جوانان انقلابی و حزب اللّهی ضرب وشتم و دستگیر می‌شوند! دستگاههای امنیّتی و اطلاعاتی که تا پیش از این وظیفه‌ی رصد و پیگیری ضدانقلاب و خرابکاران و فتنه‌گران را داشتند به یکباره تغییر ماموریت داده و رصد جوانان مومن انقلابی، فعّالان فرهنگی ومذهبی، ائمه جماعات شهرها و ... برایشان اهمیّت می یابد که مبادا اینان در کار انقلاب اسلامی کارشکنی کنند!

و هنوز که هنوز است کسی دم بر نمی‌آورد !

 

سخن کوتاه کنیم و این رنجنامه را که فقط گوشه ای از مثنوی هفتاد مَن کاغذ آن را بیان کردیم بگذاریم و بگذریم! و به اصل مطلب بپردازیم:

قریب مدت دوسال است که فکر وذهن خواص و عوام ملّت به جای کار وتلاش در جهت آبادانی این مرز وبوم، به اخبار، وعده و وعیدها و تبریک‌گویی‌های مسخره‌ی یک توافق منافی استقلال و عزّت ملی ایران اسلامی جلب شده است و فضا به گونه‌ای است که مبادا اتّفاقی بیفتد و روند برداشته شدن تحریم‌های متعاقبِ این توافق، با کندی مواجه شود و ملّت ایران به سعادت خود نرسد! در این اتمام‌حجت‌نامه‌ی‌کوچک، نیّتی بر بحث و استدلال فنی و سیاسی این معضل پیش روی انقلاب اسلامی نیست چرا که در چند صد بیانیه و نامه‌‌ی تحلیلی که در این دوران دوساله، جنبش ها و جریان های حوزوی و دانشگاهی و مردمی خطاب به دولت و مجلس و صداوسیما و وزارت خارجه و سایر ارگان های مربوطه ارسال کرده‌اند و نیز در جلسات متعدّد روشنگرانه‌،  نخبگان و دانشمندان فنی و علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در اقصا نقاط کشور حرف‌ها و استدلال های و ادله‌ی مختلف خود در گوشزد کردن فاجعه بار بودن توافقات ژنو، لوزان و برجام را  به انبوه بیان کرده اند و اگر کسی به دنبال حقیقت بوده باشد و عزت وسربلندی انقلاب اسلامی مسئله‌ی وی بوده باشد و در زیر لحاف نجس منفعت‌طلبی و قبیله گرایی و سیاست بازی در نغلطیده باشد، تا کنون عمق فاجعه را درک کرده است و دیگر نیازی به تحلیل دهی و بررسی های فنی وسیاسی ما در این برهه و در این نوشتار نیست.

 

ما با توافقی مواجهیم که در آن خط قرمزهای نظام بازیچه‌ی چند کودک دیپلمات قرار می‌گیرد و هر موقع بحثی در این خصوص بوده است، شاهدیم که این کودکان دیپلمه با توجیه و تفسیر و دروغ پردازی همه‌ی خط قرمزها را رعایت شده معرفی می‌کنند! دیپلمات همّت و باکری وخرازی و جهان‌آرا بودند! دیپلمات واقعی آن بسیجی‌ای بود که وقتی امام دل‌ها خمینی کبیر، فرمان به آزادی خرمشهر می‌داد بدون هیچ توجیه و تفسیر و بهانه‌آوری خون می‌داد و خط قرمز نظامش را حفظ می‌کرد! اگر آن روز و در آن برهه، آن بسیجی می نشست و برای شما در «کمسیون تخصصی آزادی خرمشهر» اثبات می‌کرد که منظور خمینی از آزادی خرمشهر فلان و بَهمان بوده است، آیا شما به عنوان نمایندگانی انقلابی او را به سخره نمی‌گرفتید و در دهانش نمی زدید که امر ولی را به بازیچه نگیر! حال، شما را چه شده! زمانه عوض شده است یا تاریخ و انقلاب یا شما؟! بارها وبارها و در برهه های مختلف این جریانِ خسته کننده‌ی مذاکرات این قوم مدبّر سکوت کردید و دم برنیاوردید! خطوط قرمز مذاکرات هسته ای چه شد؟

 

 انتشار فکت شیت ایرانی چه شد؟ تامین نیاز قطعی کشور در زمینه ظرفیت غنی سازی صد و نود هزار سو چه شد؟ گره نزدن نیازهای کشور از جمله مساله‌ی تحریم ها به مذاکرات چه شد؟ کند نشدن تحقیق و توسعه چه شد؟ تعطیل نشدن هیچ‌یک از دستاوردهای هسته ای چه شد؟ تعطیل نشدن فعالیت فعلی فردو چه شد؟ عادی شدن رابطه ایران با آژانس و خارج شدن حربه‌ی تحریم از دست دشمن به کجا ختم شد؟ عدم پذیرش محدودیت های بلند مدت چه شد؟ منوط نشدن لغو تحریم ها به اجرای تعهدات ایران چه شد؟ ادامه ی کار تحقیق و توسعه و ساخت وساز در زمان محدودیت چه شد؟ مخالفت به موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس چه شد؟ مخالفت با بازرسی های غیرمتعارف، پرس وجو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی ایران چه شد؟ مخالفت با زمان های 15 و 25 سال برای اتمام برخی موضوعات چه شد؟ مانع پیشرفت نبودن و عدم تحقیر ملت ایران در توافقات چه شد؟ عدم تغییر در آب سنگین اراک و هیچ گونه عدول در فعالیت های آن چه شد؟ لغو فوری تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای توافقنامه و برنامه ی لغو سایر تحریم ها در فواصل معقول چه شد؟

 

بگذارید خود، پاسخ این سوالاتمان را پس از ماه ها پیگیری و بحث و استدلال بدهیم :  هیچ اتفاقی نیفتاد! و همه ی این خطوط قرمز زیرپا گذاشته شد و به فهم وشعور این ملت با دروغ پردازی و توجیه وتاویل و بازی های حرام رسانه‌ای اهانت شد و این گونه فهمانده شد که همه‌ی این خطوط قرمز رعایت شده است! امّا آن چه در این برهه از این قصه‌ی غم انگیز باعث می‌شود بار دیگر با شما عزیزان ونمایندگان محترم طرح درد نماییم این است که گویی قرعه‌ی کار به شما نمایندگان محترم رسیده است و هنوز فرصتی تاریخی و سرنوشت ساز برای خط بطلان کشیدن بر این بازی خطرناک توسط شما عزیزان وجود دارد. رد نمودن لایحه‌ی برجام توسط شما می‌تواند آغازی بر پایان این ماجرای پیچیده و خفت‌بار باشد و در تاریخ خواهد ماند که نمایندگانی بصیر از این قوم برای حفظ عزت و استقلال ایران اسلامی استقامت کردند و کشورشان را قاجارگونه به ثمن بخس نفروختند! مبادا در آینده ای نچندان دور مزمّت و تاسّف آیندگان را برای خود بخرید و این قرعه‌ی استثنایی خود را برای همیشه بسوزانید و در دنیا سرافکندگی خود و امّت اسلامی خود و در آخرت آتش خیانت عمدی یا سهوی به جامعه‌ی اسلامی را برای خود خریدار باشید! مبادا در کشاکش مصلحت اندیشی‌ها و قبیله گرایی‌ها با حفظ عزت و شرف جامعه‌ی اسلامی بمانید و دومی را به ورطه‌ی تباهی بکشانید!

حاشا که نمایندگان امت اسلام از این بلیّه در امان‌اند و به لطف حضرت حق و در تحت لوای حضرت صاحب و جانشین ملکوتی وی به وظیفه‌ی انقلابی و شرعی و قانونی خویش عمل خواهند کرد و با رد این توافقنامه‌ی ننگین بار دیگر عزت اسلام و گفتمان مقاومت وپیشرفت را در برابر جهانیان به نمایش خواهند گذاشت.

 

والسلام علیکم

ومن الله التّوفیق والیه التّکلان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۴
محمدوحید صافی اصفهانی