یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی
محمدوحیدصافی اصفهانی
عبد مسکین!

و در اعتبارات دنیا، طلبه دانشجوی مقطع دکتری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) تهران

این وب نوشت، محملی است برای به اشتراک گذاری برخی تاملات، دل نوشته‌ها و یادداشت ها در حوزه‌ی مباحث اخلاقی، عقیدتی، فرهنگی، ارتباطاتی، سیاسی، اجتماعی، خاطرات آموزنده و ...

نقل کلیه‌ی مطالب بدون ذکر منبع بلامانع است.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۱ مطلب با موضوع «یادداشت های فرهنگی» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ

از نظریه‌ی فرهنگ تا سیاستگذاری فرهنگی

دوره‌ی آموزشی تخصصی

از نظریه‌ی فرهنگ تا سیاستگذاری فرهنگی

ویژه‌ی دانشجویان و اندیشه ورزان علوم اجتماعی و فرهنگی و سایر علاقه مندان

مدرس: محمدوحیدصافی اصفهانی

در 16 جلسه‌ی آموزشی 2 ساعته 


ثبت نام در دوره به یکی از دو روش ذیل انجام می پذیرد:

الف: از طریق تماس تلفنی با شماره 03132302537 و 03132304937 و ارائه مشخصات و واریز هزینه به شماره کارت بانک رسالت به نام مجمع بینش مطهر به شماره 7355-2953-7210-5041 

ب: به صورت مراجعه حضوری به مجمع فرهنگی بینش مطهر به نشانی:

میدان احمدآباد- خیابان جی- بعدازچهارراه پروین- خیابان شهید رضاخراسانی(جنب استخر ساحل)- کوچه انقلاب - ساختمان مجمع بینش مطهر(بجز روزهای تعطیل )همه روزه از ساعت ( 8 الی 14) و ( 16 الی 19) با در دست داشتن کارت ملی ، یک قطعه عکس 3*4 و هزینه ثبت نام.

 

v    لازم به ذکر است بسته به تعداد افراد ثبت نامی و در صورت به حدنصاب رسیدن کلاس دوره تشکیل خواهد شد.

v    مکان برگزاری دوره در ساختمان مجمع بینش مطهر به آدرس: میدان احمدآباد- خیابان جی- بعدازچهارراه پروین- خیابان شهید رضاخراسانی(جنب استخر ساحل)- کوچه انقلاب خواهد بود.

v    زمان برگزاری دوره روزها آخر هفته به صورت هفتگی و یا هر دوهفته یکبار خواهد بود و پس از تشکیل اولین جلسه‌ی کلاس، زمانبدی جلسات بعدی کلاس تا پایان دوره با توافق استاد و مخاطبین دوره برنامه‌ریزی خواهد شد.

v    افرادی که ثبت نام نموده و هزینه پرداخت کرده اند در صورت انصراف تنها تا قبل از جلسه دوم هزینه عودت داده می‌شود.

v    هزینه ثبت نام(128000 تومان(جلسه ای 8000 تومان)) شامل: هزینه 16 جلسه کلاس 2 ساعته و ارائه‌ی گواهینامه پایان دوره تخصصی می باشد.

v    به همراه آوردن کپی کارت ملی و دو قطعه عکس 4*3 جهت تکمیل پرونده و صدور گواهینامه پایان دوره الزامی می‌باشد. 


یادداشت مدرس دوره:

 (پیش از ثبت نام مطالعه شود.)

 

بسمه تعالی

 

بُعدنگری یا جزء‌نگری در تمایز حدود مسائل  علوم اجتماعی

با فرض پذیرش صحّت اصل تخصّص و این که به طور مثال یک عالم سیاسی فقط قصد پرداختن به مسائل سیاسی را دارد، یک عالم علم اقتصاد فقط می‌خواهد به مسائل اقتصادی بپردازد و یک سیاستگذار فرهنگی هم بناست صرفاً به مسائل فرهنگی و ارتباطاتی بپردازد و بنا نیست که کلّ انسان، با تمام ابعادش را صرفاً یک متخصّص مورد توجه قرار دهد، یک سوال ثانوی پیش می‌آید و آن مقوله‌ی تعریف و چیستی این مفاهیم است. این که اساساً سیاست، اقتصاد و فرهنگ هرکدام چه هستند و عالِم هر علم دقیقاً باید بداند که می‌خواهد به چه سنخ مسائلی بپردازد و چه سنخ مسائلی سیاسی محسوب می‌شوند، کدامیک اقتصادی و کدامیک از جنس فرهنگ هستند. طبیعتاً وقتی از یک مکانیک خودرو پرسیده می‌شود: حوزه‌ی کاری تو چیست؟ می گوید: حوزه‌ی فعّالیت من تعمیر خودرو است و چون ما می‌دانیم که خودرو چیست، لذا حوزه‌ی کاری آن را هم به سادگی خواهیم شناخت و بر ما تصدیق می‌شود که مکانیک با لپ تاپ، هواپیما، مخازن نفت و بسیاری از پدیده های دیگر که درحوزه‌ی کاری او نیست ربط و نسبت تنگاتنگی ندارد. این جا هم به همین شکل است، وقتی عالِم فرهنگی دریافت که فرهنگ چیست، متعاقباً هم خواهد دانست که باید به چه سنخ مسائلی بپردازد و متولی چه پدیده‌هایی است. پس ابتدا باید دانست که فرهنگ چیست، ماهیت آن چیست و ما به چه مسائلی فرهنگی می‌گوییم. و این سوالی است که حتماً باید به آن جواب داد و اگر بناست ما یک حوزه‌ی کاری به نام فرهنگ را انتخاب کنیم، این حوزه حتماً باید یک وجه ممیزی از سایر حوزه‌ها داشته باشد، شبیه مشاغل که حوزه‌های کاری هرکدام دقیقاً مشخص است. به طور مثال وقتی ما با یک تولیدکننده‌ی لبنیات مواجهیم برایمان مشخص است که او با شیر و مشتقّات شیر سر وکار دارد و در این شغل هیچ خلطی با مشاغل دیگر مثل مکانیک خودرو، نانوایی، قصّابی و ... پیش نمی‌آید. البته نکته‌ای که در این بین وجود دارد این است که ما عموماً پس از فراغت از مرحله‌ی تعریف و چیستی مفاهیم، در رابطه با نسبت بین حوزه های کاری این مفاهیم با دو نگاه متفاوت مواجه می‌شویم. یک نگاه این است که نسبت عالِم سیاسی، عالِم اقتصادی و عالِم فرهنگی همانند نسبت موجود بین مکانیک خودرو، لبنیاتی، نانوا و قصّاب است و می‌توان به طور دقیق مشخص کرد که فصل متمایز کننده‌ی حوزه‌‌های کاری هرکدام کجاست. نگاه دوم قائل است که در علوم اجتماعی اینگونه نیست و این حوزه‌ها ( اقتصاد، سیاست و فرهنگ) اجزاء زندگی نیستند، بلکه هرکدام بعدی از ابعاد زندگی هستند. اگر اینگونه فرض شود، می‌توان در هر فکر، عمل و احساس یک انسان، بعد فرهنگی، بعد اقتصادی، بعد سیاسی و سایر ابعاد مطرح در علوم اجتماعی را پیدا کرد و بر سر اولویت و اوّلیت هر بعد مناقشه کرد. لذا این نگاه می‌گوید: وظیفه مفاهیم در علوم اجتماعی بعدنگری است نه جزء نگری و حوزه‌های سیاست و اقتصاد و فرهنگ بُعد زندگی هستند نه جُزء زندگی و در هر صورت در مواجهه‌ی با مسائل و مشکلات باید نوع نگاه ما به جزء بودن یا بعد بودن مفاهیم مشخص شود. البته عدّه‌ای هم در این بین شقّ سومی را برگزیده‌اند وآن نگاه تلفیقی است و بعدنگری و جزء‌نگری را به صورت توأمان به کار می‌گیرند.

 

نظریه، نقطه‌ی آغازمسئله

 امّا ما می‌توانیم برای این که قضیه‌ی چگونگی مسئله‌شناسی را به ماجرای بعدنگری و جزء‌نگری متکی نسازیم، سوال خود را کلّی‌تر نماییم و اصلاً پسوند اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی را از مسائل برداریم و بپرسیم که اساساً چه اتفاقی رخ می‌دهد که ما در مواجهه با یک پدیده می‌گوییم این «مسئله‌»‌ی ماست؟ چه می‌شود که وقتی ما به چیزی نگاه می‌کنیم جرقه‌ای در ذهنمان ایجاد می‌کند که این جرقه برای فرد دیگری که به همان چیز نگاه می‌کند ایجاد نمی‌شود. در وجود ما چه چیزی است که آن پدیده برای ما بارقه می‌شود ولی برای دیگری نمی‌شود. چه می‌شود که یک مارکسیت مالکیت خصوصی را موجد تمام مشکلات جامعه می‌بیند و به این نظر خود ایمان دارد، امّا از نظر یک ایدئولوژی دیگر مثل اسلام، ممکن است این سخن غلط و بی معنا باشد. پس اگر ماجرا را به آن سوال قبلی متّکی نسازیم، فارغ  از آن که جواب آن چه باشد، باید گفت که الگوی کلّی، ربطی به حوزه‌ی فرهنگ ندارد و عین این الگو در حوزه اقتصاد و سیاست و سایر حوزه های علوم اجتماعی نیز وجود دارد. آن چه که بارقه‌های مسئله‌شناسانه را در ذهن‌ها ایجاد می‌کند «نظریه» است. هر نظریه یک جزء کلیدی به نام وضعیت مطلوب دارد و آن چه که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مانع تحقق این وضعیت مطلوب می‌شود را «مشکل» و «مسئله» می‌گویند. بنابراین این وضعیت مطلوب است که مشخص می‌کند چه چیزی مشکل هست و چه چیزی مشکل نیست و این مشکل و مسئله یا مستقیم و یا با واسطه مانع تحقق وضعیت مطلوب است. فرض کنید که ما مبتنی بر نظریه فرهنگی دینی می‌گوییم عبودیّت و رسیدن به مقام عبودیّت وضعیت مطلوب جامعه‌ی دینی است. مقام عبودیّت از یک زاویه‌ی دیگر مقام اطاعت است. بنابراین هرآنچه که عصیان در برابر امر خداست از نظر ما مشکل محسوب می‌شود. مثال حالت مستقیم آن است که خداوند فرموده است نماز بخوانید و وقتی کسی تارک نماز باشد این ترک فعل برای آن فرد یک مشکل فرهنگی به حساب می آید چراکه ترک نماز او مستقیماً ایستادگی در برابر امر خدا و تبعید مقام عبودیت از خویشتن است. در حالت غیر مستقیم می‌توان فقر را یک مسئله‌ی فرهنگی دانست. فقر به خودی خود نه عصیان است و نه اطاعت امّا می‌تواند زمینه را برای عصیان فراهم سازد[1] و لذا غیر مستقیم باعث مشکل است یا این که گفته می‌شود: برخی ساختارهای جامعه مثل نظام بانکداری ربوی مشکل محسوب می‌شوند چراکه برخی از آن‌ها به طور غیرمستقیم مانع زندگی متدیّنانه و متعبّدانه هستند هرچند که در منهیّات خداوند چیزی به اسم نظام بانکداری فعلی وجود ندارد ولی این‌ها به شکل غیر مستقیم تاثیر منفی می‌گذارند.

در این مرحله است که ما برای حل این مشکلات یک نظریه می‌دهیم و می‌دانیم که هر نظریه‌ی مطرح شده برای پاسخگویی به یک مسئله، تلفیقی از ابزارهای گوناگون برای حل آن مسئله است. حال در مثال بیان شده، چون در نظریه‌ی فرهنگی دینی مسجد جایگاه ویژه‌ای دارد، مسئله‌شناس فرهنگی دینی یک بارقه‌ای در ذهنش ایجاد می‌شود که آن کسی که در نظریه‌اش مسجد جایگاه خاصی ندارد چنین توجّهی را نخواهد داشت و بنابراین آن چیزی که او از برخورد با یک مشکل می‌فهمد آن دیگری نخواهد فهمید. لذا یک سیاستگذار فرهنگی دینی ممکن است به هر ساختاری که ورود می‌کند، اوّلین اقدامش تاسیس یک مسجد باشد. همانند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم  که اینگونه بود و اوّلین باری که وارد جامعه‌ی مدینه شد به تأسیس مسجد پرداخت، اما یک سیاستگذار فرهنگی دیگر ممکن است اقدامات اوّلیه‌اش کارهای دیگری نظیر تاسیس فرهنگسرا و سالن همایش و ورزشگاه و...  باشد. این اختلافات نیز عمدتاً در سه جایگاه خودنمایی می کند، ممکن است اختلاف در «نظام تشخیص مشکل» یا در «نظام حل مشکل» و یا در هر دوی این‌ها و یا حتی در درون هریک از این مراحل، اختلاف بر سر اولویت‌بندی و مراتب این‌ها باشد. پس مطابق آن چه بیان شد می‌توان گفت که هر نظریه در پاسخ به مسائل دو رکن دارد: یک رکن بر اساس وضعیت مطلوب می‌گوید چه چیزهایی مستقیم یا غیرمستقیم مانع تحقّق وضعیت مطلوب هستند و رکن دوم می‌گوید چه چیزهایی به حل این مشکلات وتحقّق وضعیت مطلوب به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم کمک می‌کنند.

 این سنخ موضوعات و سایر مفاهیم و مناقشاتی که در حوزه‌ی فعالیت فرهنگی، سیاستگذاری در حوزه‌ی علوم اجتماعی و فرهنگ، مسئله شناسی فرهنگی و مواجهه با دیدگاه‌ها، نظریات و فلسفه‌های فرهنگ موجود در عرصه‌ی علمی دنیا وجود دارد، متاسفانه کمتر مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و در عرصه‌ی تولید علم انسانی-اسلامی مورد نیاز برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی ما نیاز داریم که در این گونه حوزه ها به اندیشه ورزی و انباشت علمی بپردازیم.

دوره‌ی پیش رو بر آن است که به صورت مختصر با ورود به سرفصل‌هایی ذیل، بارقه‌هایی در زمینه‌ی اندیشه‌ورزی در حوزه‌ی نظریه فرهنگی، فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی را در ذهن اندیشه ورزان و علاقه مندان حوزه های علوم اجتماعی و فرهنگی ایجاد نماید و نقطه ی آغازی در ایجاد کرسی های گفتگوی بعدی باشد.

اهم سرفصل‌هایی که در این دوره مورد بحث و گفتگو قرارخواهد گرفت عبارت خواهند بود از:

1-     گفتارهایی در فلسفه‌ی فرهنگ

2-     گفتارهایی در تعریف فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی

3-     از نظریه‌ی فرهنگ تا نظریه‌ی فرهنگی

4-     نظریات فرهنگی ساختارگرا وپساساختارگرا

5-     نظریات فرهنگی مدرن و کلاسیک

6-     مقدماتی در نظریه‌ی فرهنگی دینی

7-     رهیافت ها و نظریات سیاستگذاری فرهنگی

8-     از مسئله شناسی فرهنگی تا سیاستگذاری فرهنگی

9-     فرهنگ مدرن و پست مدرن

10- و ...

محمّد وحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

 



[1] - کاد الفقرُ أن یکون کفراً ، الکافی ج2 ص307 (چاپ اسلامیه).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۴۲
محمدوحید صافی اصفهانی
پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ

سنگرهای خالی، پُزهای عالی!

سنگرهای خالی، پُزهای عالی!

نگاهی انتقادی به دیدگاههای کلان غیرکارشناسی به مقوله فرهنگ وهنر در ایران


نوشته: محمّد وحید صافی اصفهانی



داستان توسعه در جهان ازقرن 18 میلادی به وجودآمد، ایده‌ای که می‌خواست رفاه و آزادی وسعادت را برای مردم جهان فراهم کند و انسان زمینی را از کمبود‌های مادی ومعنوی که او را نشانه می‌رفتند رها سازد! این ایده یک مبنای اصلی داشت وآن این بود که اگر ما بتوانیم مصالح مادی رابرای انسان ها ارتقاء بخشیم به این هدف- یعنی همان رفاه وآزادی وسعادت- رسیده ایم.ایده ی توسعه بر این اعتقاد بودکه می‌شود به کمک تکنولوزی وعلم، رفاه را برای مردم فراهم آورد، امّا وقوع اتّفاقاتی، منجر به نقد این دیدگاه شد،ازجمله بعد از چندین سال حکمرانیِ این نوع طرزِ تفکر،نه تنها اثری از رفاه وآزادی وبرابری دیده نشد بلکه اختلاف های طبقاتی واستعمارها وظلم های قشری روز به روز حجیم‌تر شد وایضاً بسیاری از آفت‌های اجتماعی نظیر اعتیاد،طلاق و... رو به افزایش گذاشت ودر کشورهای غیر‌غربی وبه اصطلاح توسعه نیافته، ایده نوسازی نه تنها اثر مثبت بلکه آثار منفی بسیاری گذاشت مثلا از صنعت آنها مونتاژ در‌آمد واز نظام آموزشی آنها میرزا بنویس وهمچنین در مباحث اجتماعی وفرهنگی نه تنها به نوسازی نرسیدند بلکه سنت ها ومیراث فرهنگی اصیل خود را از دست دادند.این بود که پس از چندی، نگاه توسعه گرا یا همان پارادایم اقتصادگرا به پایان خود نزدیک شد واین بار دیدگاه جدیدی به نام فرهنگ‌گرایی پدیدآمد که در این نوع دید،علاوه بر شاخص‌های مادی،شاخص‌های انسانی نیز مدنظر بود.شاخص‌هایی نظیر ایده‌های رضایت از زندگی،کیفیت زندگی،مشارکت افراد در فرآیند توسعه و...

دیدگاه فرهنگ‌گرا تاقبل از سال‌های 1990 معتقدبود که باید فرهنگ را در خدمت توسعه و رفاه بگیریم منتها از سال های 1990دید جدیدی شکل گرفت وآن دیدِ به خصوص، این بود که اساساً فرهنگ ابزاری برای رسیدن به توسعه ویاری بخش تحقق توسعه نیست بلکه فرهنگ هدف توسعه است ودر صورتی افزایش رفاه وتولیدات صنعتی مفید است که این افزایش ها به توسعه فرهنگی منجر شود.البته این انتهای کار نبود ودعوای جدید بر سر مفهوم توسعه فرهنگی شکل گرفت،از جمله عدّه‌ایی معتقد بودند که توسعه فرهنگی به معنای توسعه زیرساخت ها وخدمات فرهنگی نظیر آموزش‌عالی،سینما،روزنامه،کتاب،فیلم و... است وبه تعبیری هرچه مشارکت مردم در مصرف فرهنگ بیشتر باشد توسعه فرهنگی بیشتر است،مطابق این دیدگاه در حال حاضر جامعه‌ی آمریکا توسعه‌یافته‌تر از جامعه ی ایران است! چرا؟ چون آمریکایی ها بیشتر از ایرانی‌ها از سینما استفاده می‌کنند ویا بیشتر از ایرانی‌ها روزنامه می‌خوانند وسریال های تلویزیونی تماشا می‌کنند.

دسته ی دوم پیرامون مفهوم توسعه ی فرهنگی به این نظر معتقد بودن که توسعه ی فرهنگی یعنی این که چه کنیم که مردم در تولید فرهنگ نقش بیشتری داشته باشند وبه تعبیری هرچه مشارکت مردم یک جامعه در تولید فرهنگ بیشتر باشد،آن جامعه، توسعه یافته‌تراست ، واین دیدگاه ،یعنی دیدگاهی که مفهوم توسعه فرهنگی را مشارکت مردم در تولید فرهنگ می دانست نه در مصرف فرهنگ،دیدگاه صحیح تر ونظریه رایج در دهه های اخیر بود.

 همه آنچه از ابتدای این یادداشت تا بدین جا ملاحضه نمودید مقدمه ایی برای بیان مطلب مهمتر وبومیِ جامعه‌ی خودمان یعنی ایران اسلامی است وآن مطلب این است که مطابق دیدگاه توسعه فرهنگی به معنای مشارکت در تولید فرهنگ، تمام همّ وغم دستگاه های فرهنگی ونهادهای مسئول در حوزه فرهنگ وهنر وایضاً نوک پیکان توجّهات وحمایت های مادی ومعنوی آنها باید متوجه افزایش هرچه بیشتر مشارکت مردم در تولید فرهنگ باشد ونه در مصرف فرهنگ و به تعبیری جامعه بافرهنگ جامعه ایی است که تولیدکنندگان فرهنگی بیشتری داشته باشد نه مصرف کنندگان فرهنگی بیشتر.

کشورهای غربی مدّتهاست حول این نظریه مشغول کار جدّی علمی وعملی هستند وبعضاً در مواردی با تغییر سیاست‌های کلان خود منتهای تلاش خود را در تغییر وضع موجود خود می کنند مثلاً وزارت فرهنگ وارتباطات[1] فرانسه دیگر در برنامه خود ساختن سینما وکتابخانه وخانه های کتاب را به طور جدی پیگیری نمی کند اما حاضر است برای حمایت از کتابی که توسط یک شهروند فرانسوی نوشته شده است ویا حمایت از گروه یا سازمان مردم نهادی که به طور مستقل قصد برگزاری جلسات فکری وفرهنگی وتفریحی و... دارد میلیون ها یورو هزینه کند.

پرسش اصلی ما در اینجا این است که میزان توجه به این سیاست در کشور ما به چه مقدار است؟کشوری که مدعی است متّصف به آیینی است که هرآنچه سوال در حوزه های مختلف علوم وفنون اجتماعی است پاسخش در این آیین ودر لابلای گفتار ورفتار بزرگان این آیین یافت می شود! مثلا در کشور ما آیا بودجه ایی که برای پایگاهِ اجتماعیِ مسجد، به عنوان یک کارخانه تولید فرهنگ وکارگاه واقعی تربیت تولیدکننده‌ی فرهنگی ودر واقعیت اصیل ترین سازمان وتشکل مردم نهاد در نظر گرفته می‌شود با بودجه ایی که برای یک نمایشگاه وابزار مصرفی فرهنگی مثل سینما یا تلویزیون وضع می شود همخوانی دارد؟ اصلا از همخوانی بگذریم! آیا اساساً توجهی که به نهادی مثل مسجد وکانون های فرهنگی حول آن می‌شود به اندازه ی یک صدم توجهی که به سینما واعوان وانصار آن می‌شود می‌رسد؟

 کم هزینه‌ترین وپراثر‌ترین منبع فرهنگی کشور ما  یعنی همان مساجد- به غربت خود گرفتارند وپرهزینه‌ترین وکم اثرترین وقایع فرهنگی  چیزی مثل جشنواره فجر به اصطلاح جمهوری اسلامی! - در اقیانوس ریال های دولتی وتبلیغات ملی وتوجهات مسئولین دولتی غوطه ورند. داستان تکراری ودر عین حال قصّه وغصّه‌ی عجیبی است.در طول تاریخ اسلام هرکجا رویش وحرکت وکادرسازی دینی وملی مشاهده کرده ایم، خواستگاه همه مسجد ونشست های برادرانه دینی مستقل بوده است وکاری نداریم که عزیزان اندیشمند غربی پس از قرن ها بررسی وتجزیه وتحلیل تجربی به چنین نتیجه هایی رسیده اند که به جای تقویت وگسترش کالاها وابزارهای فرهنگی باید به تقویت خاستگاه‌های فرهنگی-تربیتی پرداخت واینگونه اصول صدها سال پیش توسط پیامبر مکرم اسلام(صل الله علیه وآله وسلم) وائمه اطهار تشیّع(علیهم السلام) به ما رسیده است،اصولی چون اهمّیِت پایگاه اجتماعی-فرهنگی مسجد به عنوان مهمترین مولّد و خاستگاه‌ فرهنگی-تربیتی و از این قبیل ...ودر قرن جاری بار دیگر ندای قدسی مردی آسمانی را می شنویم که آواز سر می دهد: سنگرها را پرکنید! مساجد سنگر است!

به نظر می رسد وقت آن رسیده باشد یک بار هم که شده حداقل در حوزه ی علوم انسانی ومسائل مربوط به اجتماعیات خودمان پای حرف دین ومسلک خود بنشینیم وبه جای برداشتن کاسه ی گدایی وراه افتادن درِ خانه ی علوم اجتماعی غربی  ومسلک های آبکی غیر وحیانی ،گوش جان بسپاریم به آوای خوش رب و وحی خودمان!

 

 



[1]  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۶
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۵ ب.ظ

داعش و تحوّلات فرهنگی_ارتباطی منطقه



داعش و تحوّلات فرهنگی_ارتباطی منطقه


(راهبرد غرب برای تداوم جنگ در خاورمیانه)


درگفتگویی با دکتر صباح زنگنه


کارشناس و تحلیل گر مسائل خاورمیانه


گفتگو از: محمدوحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

این مصاحبه ی تخصصی قبلا در ماهنامه ی «فرهنگ اسلامی» انتشار یافته و حق تالیف آن محفوظ است.




معرفی:

ساعت 10 صبح روز بیستم آذر سال 93 در دفتر ایشان واقع در خیابان فرمانیه‌ تهران قرار مصاحبه گذاشتیم. ساختمانی پنج‌طبقه و نوساز در خیابان دیباجی شمالی که تمامی درهای ورودی آن مجهز به سامانه انگشت نگاری امنیّتی است، حتی وقتی می‌خواهیم با آسانسور به طبقه پنجم که دفتر دکتر صباح زنگنه در آن واقع است برویم نگهبان وبه تعبیری مسئول پذیرش ساختمان خودش می‌آید و سامانه انگشت نگار آسانسور را لمس می‌کند تا درب آن باز شود و ما بتوانیم از آن استفاده کنیم.

وقتی از روی کنجکاوی از نگهبان ساختمان می‌پرسم که این ساختمان متعلّق به چه فعّالیّت یا ارگانی است در پاسخ می‌گوید: خصوصی است! قبل از شروع مصاحبه مسئول دفتر ایشان_ظاهراً_ می‌گوید: چایی میل می‌فرمایید یا قهوه یا شربت؟ و من و همراهم با رودربایستی می‌گوییم: تشکر، چیزی میل نداریم. دکتر صباح زنگنه خیلی آرام، شمرده و بافکر به سوالات ما پاسخ می‌دهد و در بین صحبت‌ها چندباری تلفن ایشان زنگ می‌خورد و در یک مورد از صدا و سیما به ایشان تماس می‌گیرند و پیرامون راهپیمایی عظیم اربعین حسینی علیه السلام از ایشان مصاحبه‌ی مختصری می‌گیرند.

 متن زیر حاصل گفتگوی دو ساعت و ده دقیقه‌ای من با ایشان پیرامون ابعاد مساله‌ی داعش وتحوّلات منطقه است:



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۵
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۳۴ ب.ظ

تحلیل فرهنگی ارتباطی شعار مرگ برآمریکا


 

تحلیل فرهنگی ارتباطی  شعار مرگ برآمریکا

در گفتگو با دکتر سید مجید امامی

گفتگو از: محمدوحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

این مصاحبه ی تخصصی قبلا در ماهنامه ی «فرهنگ اسلامی» انتشار یافته و حق تالیف آن محفوظ است.


 

مساله مصاحبه:  ریشه های فرهنگی ارتباطی شعار رایج ملت ایران (مرگ بر آمریکا) در قبال کشور آمریکا چه چیزهایی می تواند باشد؟

نوع مصاحبه:  نیمه ساختمند انفرادی (مصاحبه عمیق)

معرفی:

جناب آقای سید مجید امامی، دکتری معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و مدیر گروه دین، فرهنگ و ارتباطات مرکز تحقیقات میان‏‌رشته‌ایی علوم انسانی- اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) ، مدرس دانشگاه‏‌های امام صادق (ع) ، باقرالعلوم(ع) و دانشگاه تهران، دارای تحقیقات و مقالات گسترده درحوزه‏ی مسائل اجتماعی ایران و جهان؛ جامعه‏ شناسی فرهنگی ایران، جامعه‏‌شناسی تاریخی ایران


 






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۷:۳۴
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۱۸ ب.ظ

بررسی سند مهندسی فرهنگی کشور



بررسی سند مهندسی فرهنگی کشور


گفتگویی با دکتر محمدهادی همایون

گفتگو از : محمدوحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

این مصاحبه ی تخصصی قبلا در ماهنامه ی «فرهنگ اسلامی» انتشار یافته و حق تالیف آن محفوظ است.


معرفی :

دکتر محمدهادی همایون، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، معاون آموزشی سابق دانشگاه امام صادق(ع) و معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم است.

دکتر همایون درجه دکترای خود را از دانشگاه امام صادق(ع) با عنوان «به سوی الگوی توسعه جهانگردی در فرهنگ اسلامی: مورد جمهوری اسلامی ایران» اخذ کرده است.در سال‌های دهه‌ی هفتاد که ‌یکی از تئوری‌های اصلی کارگزاران در مسائل اقتصادی جایگزینی درآمد صنعت جهانگردی و توسعه‌ی توریسم به جای درآمدهای نفتی کشور بود و در این مسیر همایش‌ها وپیگیری های گسترده‌ای از جمله فشار به مراجع تقلید جهت بازگذاشتن دست صنعت جهانگردی از لحاظ فقهی و... صورت می‌پذیرفت،دکتر همایون با بررسی آمارهای سازمان WTO [1] و ابداع فرمول احتساب درآمد واقعی و مازاد صنعت گردشگری ثابت کرد که صنعت جهانگردی نه تنها سودی نخواهد داشت بلکه بیش از سود، هزینه بر دولتها تحمیل خواهد کرد و علّت اصلی گسترش آن توسط کشورهای غربی ،کسب سود نیست و بلکه آنها سوبسیت می دهند تا سلطه‌ی فرهنگی به دست آورند و تقریباً تمام کشورهای مطرح و مهم گردشگری دوبرابر آن چه از این صنعت به دست می آورند ،از دست می دهند و به نوعی برای این صنعت سوبسیت می دهند. دکتر همایون یکی از افرادی است که بر روی مقوله‌ی تمدن نوین اسلامی که از موضوعات مورد اشاره رهبر معظم انقلاب است مطالعات وسیعی داشته است. کتاب مفصّل «تاریخ تمدن ومُلک مهدوی» محصول این مطالعات است. دیگر تالیفات او عبارتند از: «تبلیغات، یک واژه در دو حوزه فرهنگی» ، «جهانگردی به عنوان یک ارتباط میان‌فرهنگی» ، «گذرگاه های تبلیغات بازرگانی» . دکتر همایون این روزها درگیر تالیف کتاب «مبانی هستی شناختی فرهنگ» است.

با ایشان پیرامون سند مهندسی فرهنگی در دفتر ساده و منظّم ایشان به گفتگو نشستیم. دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)کمتر دکتر هادی همایون را بدون چفیه ای که همیشه بر دوش دارد می بینند ! این بار و در حین این گفتگو این چفیه به همراه کت وی بر روی لباس‌آویز اتاق خودنمایی میکند.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۸
محمدوحید صافی اصفهانی


        خانواده در بستر تاریخ از زبان خود خانواده!

      نگاهی به نظرات مختلف درباره خانواده

 

محمدوحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

 

اصلاً قصد ‌آزرده‌خاطر ‌نمودن شما را ندارم و نمی‌خواهم از جفاهایی‌که‌ در طول ‌تاریخ در حق من ‌روا داشته شده و می‌شود ‌سخن بگویم. نمی‌خواهم به بررسی خاستگاه خود که اولین بار چه شد و چه ‌روندی‌ موجب‌ شکل‌گیری من شد، بپردازم، نمی‌خواهم به شما تحمیل کنم که نظر پیروان مکتب ‌ترانسفورمیسم1 (تکامل انواع؛ پیدایش تدریجی انسان از‌ سایر موجودات‌) را بپذیرید یا این‌که مکتب فیکسیسم2(ثبات انواع؛ آفرینش مستقل و معجزه‌آسای انسان) را قبول داشته باشید و تحلیل کنید آیا من با خلقت دفعی آدم و حوا متولّد شدم و به مرور زمان گسترش یافتم یا این‌که نه، پیش از آدم وحوا من بودم و نقش‌آفرینی می‌کردم؟

نمی‌خواهم ذهن شما را درگیر مسائلی چون وجود یا عدم وجود خود در بین انسان‌ها یا موجودات دیگر کنم که آیا نقش‌آفرینی من فقط محدود به زندگی بشر است یا من در بین حیوانات و جمادات و دیگر مخلوقات نیز وجود دارم و آن‌ها نیز به نحوی با ساختار من در تعامل‌اند و به تعبیری من را دارند.

داستان تلخ حملات و تهمت‌ها به من یکی و دوتا نیست. عدّه‌ای اصالت را به فرد دادند و به طور کلی با وجود من مخالفت کردند، آن‌ها معتقد بودند وجود من مانع آزادی نوع بشراست و من مصالح و شرایطی را فراهم می‌کنم که انسان مجبور می‌شود به خاطر این مصالح از منافع و راحتی و امکانات شخصی و خصوصی خود صرف‌نظر نماید و به قولی امکانات و راحتی‌اش را بین افراد دیگر تقسیم نماید.

عدّه‌ای با من مخالفت نمودند چون نمی‌توانستند ارضای نیازهای غریزی انسان را در بستر من تحمل کنند، آن‌ها تشکیل من، و ارضای نیازهای جنسی و مادی انسان در چهارچوب من را مانع کسب فیوضات و کمالات معنوی و الهی می‌دانستند.3

گروهی به این نتیجه رسیدند که اصالت با جمع و جامعه است و گفتند: چون من فضای عاطفی و آرامش و امن را برای انسان ایجاد می‌کنم، مانع تعلّق او به گروه‌های بزرگ‌تر و خدمت در راه اهداف و نیازهای این گروه‌ها می‌شوم و به این بهانه به کلی مرا طرد و نفی کردند. آن‌ها مرا رقیب جامعه می‌پنداشتند که گویی بر سر تصاحب انسان اختلاف داریم!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۶
محمدوحید صافی اصفهانی

ایجاد چسبندگی و کِش آمدن در زمان، یکی از عناصر مهم در فعالیت های فرهنگی!

بسم الله

مهمترین اصل برای هر حرکت اثرگذار و عمیق در هر حوزه ی فعالیت (چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی جمعی) اصل استمرار و شروع از کم و مداومت بر این کارِ کم اما دائمی است .

وقتی این کار کم اما دائم و پیوسته جای خودش را از لحاظ وجودی در روحیات و ملکات فرد و اطرافیان او پیدا کرد و نظامی از اسباب و مسببات فردی و بین فردی در بین گروهی از افراد اعتبار شد، چیزی به اسم «هویت» شکل می‌گیرد که در صورت قوام و تثبیت این هویت، حرکتی به اسم «کار فرهنگی » اتفاق می‌افتد و آن وقت است که ممکن است حتی کسی سال تا ماه به آن گروه اولیه که باهم حرکت وفعالیتی را شروع کرده باشند سر نزند و حتی کمک خاصی هم نکند، اما آن هویت شکل گرفته و آن حرکت جمعیِ متعاقب تثبیت آن هویت مذکور، روز به روز و لحظه به لحظه حرکت ها و فعالیت ها را شکل می دهد و به پیش می برد و آدم های جدید و خاص خودش را هم پیدا می‌کند.  والبته نکته‌ی حائز اهمیت این است که این  فرآیند زمان می خواهد و به تعبیر آنتونی گیدنز(جامعه شناس بزرگ انگلیسی که هم اکنون هم در قید حیات است و یکی از آرزوهای بنده زیارت ایشان است!!!) نیاز است که افراد و هویت هایشان در زمان کش بیاید و به هم بچسبد!

لذا این مهم است که ما به این امر اعتقاد داشته باشیم که شکل‌گیری یک حرکت فرهنگی عمیق وتاثیرگذار که می خواهد به صورت جمعی اتفاق بیفتد(نه به صورت فردی و یا فرد محور و یا به ضرب پول و قدرت و...) نیازمند زمان است و باید ما همه در زمان کش بیاییم و به هم بچسبیم !

و حال نکته ی اصلی که می خواهم بگویم این است که یکی از عواملی که همواره حرکت های خودجوش و با انگیزه را که با نیت شکل دهی به یک فعالیت فرهنگی واقعی  با توصیفات بالا را قوت می بخشد و باعث نپاشیدن این حرکت ها و استمرار آنها و سپس هویت گیری آن ها  وکش آمدن آن ها در زمان و سرانجام رخ دادن یک اتفاق فرهنگی به معنی واقعی کلمه است، حس تعلق گروهی و جمله ی: «سرم برود، قول وتعهدم به رفیقانم نمی رود» است !!

وقتی ما کاری را با جمعی شروع کردیم باید از همان ابتدا به خود این جمله را تلقین کنیم و در رفتار و حتی گفتارمان و در جمع افراد همکارمان دائم این جمله را تکرار کنیم که : سرم برود، قول وتعهدم به مجموعه و دوستان هم مجموعه ای ام نمی رود و بعد از مدتی خواهید دید که تکرار این گفتار  ولو در ظاهر و بدون این که واقعا به آن التزام داشته باشید و در دل به آن ایمان داشته باشید، باعث نفوذ این گفتار در رفتار شما و متعاقبا دلگرمی رفقای همکار و هم جبهه ای شما و متقابلا دلگرمی شما نسبت به آن ها می شود و اولین گام چسبندگی رخ می‌دهد! این در حالتی است که شما ممکن است در عمل هیچ کاری هم نکنید، اما گفتن این جمله و وادار کردن خودتان به آن در عمل، به مرور مجموعه‌ی فعالیت ها را در حالتی قرار می‌دهد که کارها ناخودآگاه شکل می‌گیرد و به پیش می رود و رشد می کند!

لذا کسی که می خواهد کار فرهنگی بکند اگر بسم الله گفت و وارد کار شد، باید این عنصر «تعهد» و «سرم برود قولم نمی رود» را هم چاشنی کار کند که ان شاالله روز به روز شاهد رشد و افق های جدید تری باشد!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۳
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

ایده‌ی تاسیس مرکز مشاوره ی دینی

بسم الله 

یکی از ایده هایی که در حوزه ی فعالیت های تبلیغی و فرهنگی وجود دارد پاسخگویی به نسل جوان و سایر نسل های موجود در خصوص مشکلات عقیدتی، خانوادگی، تربیتی، ازدواج و ... به صورت فردی و گروهی ومددکارانه است.

در این خصوص تنها ملجاء و مرجعی که وجود دارد کلینیک های روانشناسی با اندیشه های صد در صد غربی و بعضا غیرالهی و در تنافی با دستورات تربیتی اسلام است...

دوستی در دوران دبیرستان داشتم که به خاطر یک مشکل خانوادگی می گفت به روانشناس مراجعه کرده است و روانشناس به او گفته بود اگر میخواهی مشکلت حل شود هر موقع پدرت را دیدی سعی کن فکر کنی او یک شیطان است که باید در عین این که وجود او را بپیذیری اما باید از دسترس او هم خارج شوی وکاری به کارش نداشته باشی!!

دوست دیگری داشتم که تعریف می کرد مشاور روانشناسی که برای مشکل و ناراحتی ای به وی مراجعه کرده بود گفته بود برای کم شدن فشار و ... به خودارضایی روی بیاور و این کار باعث تخلیه هیجانات و انرژی های اضافه تو می شود!!!

و هزاران مثال از این قبیل که همگی نشان دهنده ی ضعف جدی ما در حیطه ی مشاوره و راهنمایی های تربیتی در سطوح مختلف به اعضای جامعه ی اسلامی است ...

ایده ی جایگزینی که در تمدن اسلامی برای این مسئله وجود دارد خیلی وسیع و همه جانبه است (ایده ی محوریت مسجد و مشقات آن) که با وضعیت موجود و امکانات قلیلی که هم اکنون در دست داریم با صحبت با جمعی از اساتید و فعالان دینی حوزه ی مشاوره و روانشناسی تصمیم را بر راه اندازی مرکز مشاوره ای با استفاده از فنون روانشناسی ومشاوره دینی گرفتیم ...

و البته هنوز در اول راهیم...


جلسه همفکری با اساتید حوزه ی مشاوره ی دینی (اردیبهشت94)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۴
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ق.ظ

دوست دارم سکوت را و شنیدن را !!

وقتی آدم در ابتدای راه است دائما دوست دارد دیگران را توجیه کند و برایشان صحبت کند...

اما عجیب است، پس از مدتی گویا شنیدن و گوش دادن را به صحبت کردن ترجیح می دهد...

قبلاً خیلی دوست داشتم برای دیگران صحبت کنم و فکت ها وحقیقت هایی را برای همگان و یا هرکسی که در دسترس من وجود دارد بیان کنم...

اما عجیب است...




اما عجیب است...

مدتی است گویی دیگر تمایلی به حرف زدن و توجیه کردن نیست...

مدتی است بیشتر از آن که بخواهم بگویم، می خواهم بشنوم...

و بفهمم تا اینکه بخواهم بفهمانم...

و نگاه کنم تا اینکه بخواهم نشان دهم !!


روزگاز عجیبی است...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۶
محمدوحید صافی اصفهانی
چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ

سوالات و دغدغه های ذهنی

ردیف

گروه

اولویت

 

 

 

 

 

 

1

 

 

 

 

خانواده و

زنان

1-    کاهش ازدواج در کشور  و راههای تسهیل ازدواج در کشور

11 میلیون نفر در آستانه ازدواج و هر ساله 800 هزار نفر ازذواج می کنند در حالی که میانگین لازم برای ازدواج 11 میلیون 2.5 میلیون نفر می باشد.

 

2-    طلاق و عوامل افزاینده آن

سیر فزاینده طلاق در سال های اخیر به همراه افزایش طلاق های عاطفی در کشور.

 

3-    کارکردهای خانواده شامل فرزند آوری و تربیت و آرامش روانی

کاهش روابط کلامی، عدم رضایت عاطفی و جنسی و...

 

4-    تاثیر عوامل ساختاری چون اشتغال زنان بر هرم قدرت در خانواده و پیامدهای آن

 

5-    آسیب شناسی و ارزیابی اقدامات حوزه عفاف و حجاب و مد و لباس

6-    زنان در معرض آسیب  شامل سرپرست خانوار، بد سرپرست، مطلقه، ناباروار و دارای بیماری خاص و...

7-    اختلال در خانواده شامل عدم اعتماد به هم، ، خشونمت زنان علیه مردان،

 

8-    رواج الگوی مصرف نامناسب در میان زنان

9-    فقدان زیر ساخت های فرهنگی مناسب برای زنان در جامعه شامل مراکز تفریحی و ورزشی و

 

 

2

 

رسانه و ارتباطات جمعی

1-    تبلیغات بازرگانی

2-    آسیب شناسی مواجهه با ماهواره در کشور و ارایه پیشنهاداتی برای مواجهه مناسب با آن

3-    ارزیابی خلائ های پیش نویس های نظام جامع رسانه ها

4-    آسیب شناسی رسانه های ارتباطی مبتنی بر تلفن همراه و شبکه های اجتماعی 

 

 

 

 

3

 

 

ورزش

1-    موانع ورزش همگان

2-    زمینه های توسعه ورزش زورخانه ای

3-    زیرساخت های ورزشی و اقتصاد ورزش

4-    میزان توفیق ورزش قهرمانی

5-     

 

 

4

 

جوانان

1-   ساختار فراگیر جوانان

2-   بررسی میزان اجرایی شدن ماده 41 قانون برنامه پنجم و قانون تسهیل ازدواج جوانان

3-   بررسی کمی و کیفی وضعیت جوانان در کشور پس از سه دهه فعالیت نهادهای ذیربط

4-   بررسی وضعیت مصرف موسیقی در کشور و آسیب های پیش رو

 

 

 

 

 

5

 

 

 

 

هنر و گردشگری

1-   تدوین مقاصد گردشگری از طریق سیاست گذاری مناسب

2-   زمینه سازی برای ورود گردشگران مسلمان با هدف زیارت

3-   بررسی میزان تناسب زیر ساخت های سفر در کشور

4-   نحوه توزیع و پراکندگی فعلی گردشگری داخلی  و آسیب های آن

5-   بررسی نسبت اقتصاد و هنر  و زمینه های فعال سازی اقتصاد هنر

6-   نسبت هنر و سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی(نحوه حمایت، ممیزی و...)

 

6

 

فرهنگ عمومی و ارشاد و تبلیغ اسلامی

1-   ضعف نظام تبلیغ دینی سنتی چهره به چهره

2-   افول جایگاه مساجد در جامعه

3-   رکود درازمدت و اقتصاد بیمار صتعت چاپ، نشر و توزیع کتاب و گسترش کتابخوانی

4-    ضعف اخلاق عمومی از قبیل وجدان کاری کم، بی انضباطی و...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۶
محمدوحید صافی اصفهانی