تکلیف گرایی در اندیشه امام خمینی(ره)
1- قال الله تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ
مَثنى وَ فُرادى
خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه
جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى
منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است
که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت
پشتمیزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بیسواد را بر یک گروه چندین
میلیونى چیره مىکند که حَرْث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. هان اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان
دیندار! اى گویندگان آیین دوست! اى دینداران خداخواه! اى خداخواهان حقپرست! اى حقپرستان
شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانید
و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهای شخصى کرده تا به همه
سعادتهای دو جهان نائل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا
نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزهگرد شهوتران بر شما چیره شوند
و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى
عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتابهای یک نفر تبریزى بىسر و پا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در
مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحى له الفداء- آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه
از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ خوب است دینداری را دست کم
از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دى زندگى کند، از مراکز حساس آنها
با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع
خود قیام نکردید، خیرهسران بىدین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بىدینى را
آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زدهها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان
سخت تر شود. وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى الله وَ رَسولِهِ ثُمَّ
یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى الله 11 شهر جمادیالاولی 1363 سید
روحالله خمینى ج 1 - 21
2-ما مسئول هستیم، ما باید پا روى غرضهای شخصى خودمان بگذاریم براى خدا
و براى مقصد. ما همه باید براى خدا باشیم، چون از او هستیم و هر چه داریم از اوست،
قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورِ سماوات و ارض است؛ و ما
موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسى که ولىّ همه
چیز ما هست خدمت بکنیم و آمال و آرزوى ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام
را در بین بشر پیاده کنیم 21/2/62-ج 17-ص 436
3 - ما تا در این حیات دنیوى هستیم تا در اینجا هستیم، مأموریتها از
طرف خداى تبارک و تعالى داریم و باید قیام کنیم به این مأموریتها. باید غفلت نکنیم
از تکالیف الهیه. تمام تکالیف الهیه الطافى است الهى. 10/8/56 - ج 13 - ص 237
4- اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که
همه آنها حرفى مىزنند که بر خلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید و لو اینکه
تمام بر شما بشورند 30/4/59 - ج 13 ص 53
5- سخنى از سرِ درد و رنج و با دلى شکسته و پر از غم و اندوه با مردم
عزیزمان دارم: من باخدای خود عهد کردم که از بدى افرادى که مکلف به اغماض آن نیستم
هر گز چشمپوشى نکنم. من باخدای خود پیمان بستهام که رضاى او را بر رضاى مردم و دوستان
مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمىدارم من کار به
تاریخ و آنچه اتفاق مىافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعى خود عمل کنم.
من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را
در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛
سعى کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهاى بیگانه آن را با شوق
و شور و شعف پخش مىکنند نگردند. از خدا مىخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر
و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش
از این نچشد. ما همه راضى هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزى نداریم، هر چه هست اوست.
6/1/68 -چ 21-ص 331
6-اگر شخصى را که مىخواهید محاکمه کنید، از نزدیکترین افراد و دوستان
شما باشند، با آنها برخوردى جدى نمایید و حکم خدا را جارى کنید و گوش به حرف کسى ندهید؛
و اگر کسى از دورترین افراد و یا حتى دشمن شما بود و گناهى نداشت، بلافاصله او را آزاد
نمایید. 11/10/61 - ج 17 - ص 201
7-من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس در هر مرتبهاى که باشد عقد اخوت
نبستهام.چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. 2/1/68 - ج 21 - ص
326
8- اینجانب تحمل تعطیل حکم خدا را ندارم. اگر کم کارى شود، خود همانگونه
که در چند مورد اقدام کردهام مستقیماً اقدام مىنمایم.
من به شما علاقه دارم، اما در مقابل تکلیف شرعى نمىتوانم بىتفاوت باشم.
والسلام.27/ 10/ 67 - ج 21 - ص 242
9- حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب
در مخاطره است. با این احتمال، تقیه حرام است؛ و اظهار حقایق، واجب «وَ» لو بَلَغَ
مَا بَلَغ... من اکنون قلب خود را براى سرنیزههاى مأمورین شما حاضر کردم، ولى براى
قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام
خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم کرد؛ و تا قلم در دست دارم کارهاى مخالف مصالح
مملکت را برملا مىکنم.
10- اینجانب عازم هستم تا آنجا که ممکن است اقدام کنم و از هر چه پیشامد
کند هراسى نکنم تا بلکه تکلیف شرعى خود را ادا کرده باشم. ج 1 – ص
202
11- [در مورد لایحهی انجمنهای ایالتى و ولایتى]
اگر تمام دنیا- یک طرفه- بگویند:
باید بشود! من یکى مىگویم: نباید بشود. ج 1- ص 82
12- [خطاب به] آقاى محمدعلی گرامى]:
اوضاع به نظر اینجانب مهم نیست و خداوند رب البیت است ما باید به تکلیف
خود عمل کنیم نتیجه حاصل شود یا نشود به ما مربوط نیست با خود او است. آنچه به ماها
مربوط است حفظ حیثیت علم و اسلام و عمل به وظایف الهیه. 4/11/46 - ج 2 -ص67
13- [نامه خطاب به شهید سید محمدرضا سعیدى]:
شرحى راجع به اوضاع [داده و] اظهار نگرانى نموده بودید. با آنکه حق با
شماست، لکن اگر انسان در این اوضاع و احوال قیام به وظیفه کند و موفق به خدمت شود،
نگرانى ندارد. نگرانى آنجاست که به خدمت قیام نکند و از وظیفه- خداى نخواسته- شانه
خالى کند. امید است انشاء الله خداوند تعالى به امثال جنابعالى توفیق عنایت فرماید
که در مقابل همه ناراحتیها و ناگواریها محکم بایستید و از پیشامدها- هر چه باشد-
مأیوس نشوید. خداوند تعالى با شماست و با عمل به وظیفه تأیید خواهد فرمود؛ و بر فرض
شکست صورى، فتح نهایى با اهل تقوا و عامل به وظیفه است. ج 2 - ص70
14- [نامه خطاب به آیتالله شهید سعیدى]:
شرحى گله از اوضاع فرموده بودید؛
اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود نتیجه حاصل است، چه به نتیجه منظوره برسد یا نه.
از امثال جنابعالى صبر و انتظار فرج مطلوب است. ج 2 - ص 86
15- [نامه خطاب به آیتالله شهید سعیدى]:
آنچه مهم است آن است که انسان باهر منطقى که بتواند خدمت کند و اداى وظیفه
نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهیه
و به ما تکلیفى نیست. ج 2 - ص 171
16- [نامه خطاب به آیتالله شهید سعیدى]:
از اوضاع شکایت نموده بودید.
آنچه مسلّم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان امیدى نیست مگر به توجه غیبى،
انشاء الله تعالى. لکن ما نباید در اداى وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر
مقدس حق تعالى عامل به وظیفه معرفى شویم، همین «نتیجه» است. از خداوند تعالى توفیق
عمل به وظیفه را براى کافّه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود: «مىخواستم
از مسجد اعراض کنم»؛ موجب تعجب است! انسان در پُستى که مشغول خدمت است، باید باهر ناملایمى
پایدار باشد. در نظر دارم که به یکى از آقایان ائمه «1»- در زمان فشار براى تغییر لباس-
گفتم: اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند، چه مىکنید؟ گفتند: «در منزل مىنشینم
و بیرون نمىآیم». گفتم: اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس
تازه مسجد مىروم. باید پستها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دستهجمعی طرف را
کوبید. 29 /12/47 - ج2- 224
17-بعد از آنکه ما اتکایمان به خداى تبارک و تعالى است و بر حق هستیم
و دنبال حق هستیم دیگر از چه بترسیم؟ 4/2/62- ج17 - 415
18- ما باید توجه به وظایف داشته باشیم. وقتى ما دستمان به قله نرسید،
لا اقل رو به آن قله برویم، راه را شروع کنیم، بیراهه نرویم، کنار نرویم؛ و راه را
اگر شروع کردیم و اخلاص همراه او بود، تزکیه همراه او بود...خداى تبارک و تعالى دستگیرى
مىکند. 29/1/68 - ج 19 - ص 262
19-من در پاریس که بودم بعضى خیراندیشها مىگفتند که نمىشود دیگر! وقتى
که نمىشود باید چه کرد؟ باید یک قدرى[...] گفتم ما تکلیف شرعى داریم عمل مىکنیم
و مقید به این نیستیم که پیش ببریم. براى اینکه آن را ما نمىدانیم، قدرتش را هم الآن
نداریم اما تکلیف داریم. ما تکلیف شرعى خودمان را عمل مىکنیم. من اینطور تشخیص دادم
که باید این کار را بکنیم. اگر پیش بردیم، هم به تکلیف شرعى عمل کردهایم هم رسیدهایم
به مقصد. اگر پیش نبردیم، به تکلیف شرعىمان عمل کردهایم. نتوانستیم، حضرت امیر هم
نتوانست؛ تکلیف را عمل کرد ولى در مقابلش ایستادند؛ اصحاب خودش ایستادند در مقابلش،
نتوانست. این چیزى نیست. خوب، ما به اندازه قدرتمان مىتوانیم کار بکنیم. 8/3/58 -
ج 8 - ص 10
20-این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه
بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد!
لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را
بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا- سلامالله
علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در
مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن
ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید
اینطور باشد. 4/7/58 - ج 10 - ص 122
21- تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است: در میدان جنگ از قلّت
عدد نترسید، از شهادت نترسید.
هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید
تحمل زحمت بکند. 25/7/61 - ج 17 ص 55
22- ما هم که مدعى هستیم و امیدوارم که این ادعا صحیح باشد- مدعى این
هستیم که شیعیان آنها و پیروان آنها هستیم- باید همان طور که آنها تحمل داشتند مصائب
را، در مقابل ارزش انسانى، در مقابل ارزشهای اسلامى، ما هم مصیبتها را تحمل کنیم
و در مقابل همه مصیبتها بایستیم، براى اینکه آن ارزش انسانى را به دست بیاوریم. اسلام
را که رأس همه ارزشهاست در کشور خودمان و سایر کشورها پیاده کنیم. 1/8/62 - ج 18
- ص 192
23- [خطاب به حجتالاسلام انصارى، واعظ شهیر قم]:
شنیدهام دو شب است زبان تو (1) را بستهاند. چه مىشود که اگر دستبند
به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بیندازند؟ مگر ما از حسین بن على و امام سجاد
بالاتر هستیم؟ ج 1- ص 83
24- ما در جنگ براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستى
مگر فراموش کردهایم که ما براى اداى تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت
ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود؛ و خوشا
به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را
در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به
وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ 67/12/3 - ج 21 - ص 284
25- همه ما مأمور به اداى تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه
انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هر گز نمىبایست
از فضای بیشتر از توانایى عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلى و بلندمدتی
که هر گز در حیات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشیده است ذکرى به میان آورند. 3/12/67 - ج
21 - ص 284
26- اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت
براى پیشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگى است.
11/7/67 - ج 21 - ص 56