یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی
محمدوحیدصافی اصفهانی
عبد مسکین!

و در اعتبارات دنیا، طلبه دانشجوی مقطع دکتری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) تهران

این وب نوشت، محملی است برای به اشتراک گذاری برخی تاملات، دل نوشته‌ها و یادداشت ها در حوزه‌ی مباحث اخلاقی، عقیدتی، فرهنگی، ارتباطاتی، سیاسی، اجتماعی، خاطرات آموزنده و ...

نقل کلیه‌ی مطالب بدون ذکر منبع بلامانع است.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۹ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است


        خانواده در بستر تاریخ از زبان خود خانواده!

      نگاهی به نظرات مختلف درباره خانواده

 

محمدوحید صافی اصفهانی

safivahid@gmail.com

 

اصلاً قصد ‌آزرده‌خاطر ‌نمودن شما را ندارم و نمی‌خواهم از جفاهایی‌که‌ در طول ‌تاریخ در حق من ‌روا داشته شده و می‌شود ‌سخن بگویم. نمی‌خواهم به بررسی خاستگاه خود که اولین بار چه شد و چه ‌روندی‌ موجب‌ شکل‌گیری من شد، بپردازم، نمی‌خواهم به شما تحمیل کنم که نظر پیروان مکتب ‌ترانسفورمیسم1 (تکامل انواع؛ پیدایش تدریجی انسان از‌ سایر موجودات‌) را بپذیرید یا این‌که مکتب فیکسیسم2(ثبات انواع؛ آفرینش مستقل و معجزه‌آسای انسان) را قبول داشته باشید و تحلیل کنید آیا من با خلقت دفعی آدم و حوا متولّد شدم و به مرور زمان گسترش یافتم یا این‌که نه، پیش از آدم وحوا من بودم و نقش‌آفرینی می‌کردم؟

نمی‌خواهم ذهن شما را درگیر مسائلی چون وجود یا عدم وجود خود در بین انسان‌ها یا موجودات دیگر کنم که آیا نقش‌آفرینی من فقط محدود به زندگی بشر است یا من در بین حیوانات و جمادات و دیگر مخلوقات نیز وجود دارم و آن‌ها نیز به نحوی با ساختار من در تعامل‌اند و به تعبیری من را دارند.

داستان تلخ حملات و تهمت‌ها به من یکی و دوتا نیست. عدّه‌ای اصالت را به فرد دادند و به طور کلی با وجود من مخالفت کردند، آن‌ها معتقد بودند وجود من مانع آزادی نوع بشراست و من مصالح و شرایطی را فراهم می‌کنم که انسان مجبور می‌شود به خاطر این مصالح از منافع و راحتی و امکانات شخصی و خصوصی خود صرف‌نظر نماید و به قولی امکانات و راحتی‌اش را بین افراد دیگر تقسیم نماید.

عدّه‌ای با من مخالفت نمودند چون نمی‌توانستند ارضای نیازهای غریزی انسان را در بستر من تحمل کنند، آن‌ها تشکیل من، و ارضای نیازهای جنسی و مادی انسان در چهارچوب من را مانع کسب فیوضات و کمالات معنوی و الهی می‌دانستند.3

گروهی به این نتیجه رسیدند که اصالت با جمع و جامعه است و گفتند: چون من فضای عاطفی و آرامش و امن را برای انسان ایجاد می‌کنم، مانع تعلّق او به گروه‌های بزرگ‌تر و خدمت در راه اهداف و نیازهای این گروه‌ها می‌شوم و به این بهانه به کلی مرا طرد و نفی کردند. آن‌ها مرا رقیب جامعه می‌پنداشتند که گویی بر سر تصاحب انسان اختلاف داریم!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۶
محمدوحید صافی اصفهانی

بسم الله

جمله ی معروفی هست که می گوید: آدم قدر نعمت را تاهست و وجود دارد نمی داند! وقتی که نعمت از بین ما رفت آن موقع است که انسان تازه می فهمد که چه چیزی را از دست داده است.

آیت الله مهدوی کنی برای دانشگاه امام صادق (ع) نعمتی بودند! هرچند در سه چهار سال آخر عمرشان به دلیل کسالت هایی که داشتند مانند سابق نمی توانستند برای دانشگاه وقت بگذارند اما همان نفس حضورشان برای دانشگاه نعمتی بود! من باب این که حالا که دیگر ایشان در جمع ما نیستند فقدان  این نعمت ولو به همان شکل سال های آخر بیشتر حس می شود!

دکتر آشنا در دومین گردهمایی سالانه ی فرهنگ وارتباطاتی های کشور خطاب به حاج آقا حرف های جالبی با بعض و اندوه گفت:

ایشان گفت خیلی ظرفیت تربیتی بالایی می خواهد که در یک نظام تربیتی دانشجویی بار بیاوری که به کم قانع نباشد و مطالبه گر و آرمان خواه باشد و اولین مطالبه گری و چموشی خودش را هم با تو انجام دهد و آن وقت تو در عین این که او را تحمل کنی، او را روز به روز رشدیافته تر و پخته تر کنی. این نوع نظام تربیتی ظرفیت عظیمی می خواهد.

 

جمع خوب و به یاد ماندنی ای بود.

کیک ده سالگی دانشکده فرهنگ و ارتباطات رونمایی شد.

در اواخر جلسه خطاب به حاج آقا گفتم حاج آقا تشریف بیاورید کیک را قاچ کنید!

یادش به خیر، حاج اقا به خنده افتادند و گفتند قاچ کنید دیگر چیست؟! اصفهانی ها به بریدن کیک می گویند قاچ کردن!؟

بعد از آن شب هرجا حاج آقا من را می دیدند با خنده می گفتند : جدیدا کیک قاچ نکرده ای!

روح آن عالم ربانی شاد و با ارواح طیبه ی امام و شهدا محشور باد...

ان شاالله...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۱
محمدوحید صافی اصفهانی
چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۳۰ ق.ظ

برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی


 برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی/آگاه باشید که جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است 

 

خانم سِسیل جانسون و آقای کالب موپین هر کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است.

در نشستی که به همت مجمع فرهنگی تحقیقاتی بینش مطهر اصفهان امروز در تالار ادب برگزار گردید خانم جانسون و آقای موپین به ایراد سخن پرداخته و پس از آن به سوالات حاضرین جواب دادند.
خانم جانسون و آقای موپین هر کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است. کشتن سیاه پوستان بدون دلیل با شلیک های پیاپی توسط پلیس، تفاوت های آموزشی از پیش دبستان تا اخر دوران تحصیل، تفاوتهای احراز کرسی کسب و کار یا تحصیلات عالی، تفاوت در تامین نیازهای بهداشتی و غذایی، امید به زندگی و از مهمترین مواردی بود که ایشان متذکر گردیدند.


مستمعین که نگران سلامت و امنیت مهمانان عزیز خود پس از بازگشت به امریکا بودند قبل از هر چیز نگرانی خود را در قالب سوال طرح نمودند و پس از اطمینان از اینکه انشاءالله بازهم توفیق زیارت این پژوهشگر و خبرنگار را خواهند یافت سوالات بعدی  را یکی پس از دیگری پرسیدند که اذان مغرب به این پرسش و پاسخ خاتمه داد.
لازم به ذکر است با طرح هر سوال پاسخ خانم جانسون با رنگ قهوه ای و پاسخ آقای مای پین با رنگ سبز آورده شده است.
سوال اول ما این است که شما که می گویید حقوق بشر رعایت نمی شود در امریکا و بخصوص نسبت به سیاه پوستان نمی ترسید مثل همان سیاه پوستانی که می گویید پس از بازگشت از ایران مفقود شوید یا موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهید؟
من دفعه اول است امده ام ونمی دانم بعدش چه اتفاقی می افتد اما در نهایت ممکن است کشته شوم و این یعنی نشان دهنده این است که ما حرفی برای گفتن داشته ایم.
در هر دو سفر قبلی پس از بازگشت بازداشت شدم اما مسئله ای که هست این است که در امریکا می گویند تا وقتی کسی حرفت را گوش نمی کند حرف بزن. یعنی اگر حرفهای من شورشی عمومی ایجاد کرد یا اقدامی برای سرنگونی دولت بود مجازات می شوم الان که حرف های من نه دولت امریکا را سرنگون می کند و نه گوش شنوایی برایش هست.


آیا نگاه  دولت امریکا به ایران و نگاه عامه مردم امریکا به ایران یکسان است؟
مردم امریکا معتقدند باید بر سر مردم ایران بمب اتم انداخت بخصوص از بعد از ۱۱سپتامبر انقدر مردم شستشوی مغزی شده اند که تمام مسلمانان را تروریست می دانند. ای کاش من می توانستم دست تک تک آمریکایی ها را بگیریم وبیاورم ایران هم گلزارهای شهدایتان را که در تهران وا صفهان دیدم نشانشان بدهم و هم زندگی را که چگونه در ایران جریان دارد.؟ آنها در تلویزیوین کسانی را می بینند که به اصطلاح کارشناس هستند و مردم نمی دانند که عضو سازمان مجاهدین می باشند. مردم حرفهای آنها را می شنوندو باور می کنند مردم امریکا اطلاع ندارند واین یک تراژدی بزرگ است.
تا آخرین روزی که قراربود به ایران بیایم به خانواده ام نگفتم و وقتی گفتم همه پرسیدند امنیت دارد که می خواهی آنجا بروی؟ آنچه در مورد مسلمانان شنیده اند اطلاعات غلطی است که کلمه جهاد را یادشان داده اند و نمی دانند اسلام دین صلح است. در واقع در این زمینه جهالت و نادانی در مورد ایران و اسلام خیلی زیاد است و این خواسته سیستم آموزشی امریکاست تا نتیجه اش تحمیل اراده امریکا به کشورهای دیگر باشد. من نه فقط خودم از ایران لذت بردم که امروز در رستوران چند توریست امریکایی دیدم و نظرشان را پرسیدم انها هم نظرشان با نظر من یکی بود. اما شما ایرانی ها خودتان باید ارزش خود را بدانید و حفظ کنید و در مورد خودتان بیشتر تبلیغ کنید.


نظر شما در مورد نامه امام خامنه ای به جوانان غرب چیست؟
من نامه را خواندم و با دوستانم به اشتراک گذاشتمک این نامه توجه زیادی را به خود جلب کرد حتی رسانه های اصلی را.تلنگری بود برای هر کس که خواند. خیلی خوب و حساب شده نوشته شده بود. جوانان انتظار داشتند که این نامه  القا کند که چگونه فکر کنید ولی واقعیت این بو که ما را با یک چالش مواجه کردند: “شما می دانید که رهبرانتان دروغ گفتند به شما پس چرا نمی روید واقعیت را بدانید” این طرز نگارش در ذهن خواننده احترام خاصی را برای ایران ایجاد کرد. رهبران ما هستند که انتظار دارند آنچه ما می گوییم کورکورانه قبول داشته باشید در حالی که رهبر ایران می خواهد ما خودمان فکر کنیم وعلت عدم پوشش خبری نقاط قوت بالای آن بود که صلاح  نداتستند خیلی ها بدانند.
نامه را نخوانده ام اما بازدیدهای این سفر از جماران تا کاخهای سعد آباد و نیز صحبت با مردم مرا کنجکاو کرد که پس از بازگشت به مطالعه عمیقتر راجع به اسلام بپردازم و بعنوان گزارش به خانواده و دوستانم نیز منتقل کنم.

در این دولت مطرح شده است که با روابط بهتر با آمریکا مشکلات معیشتی مردم ایران حل خواهد شد به نظر شما ایا این گونه خواهد بود؟
شاید نکته مثبت مذاکرات این باشد که تصویرسازیهای غلط علیه ایران بهبود یابد اما من دارم با این افرادی که شما امروز مذاکره می کنید زندگی می کنم علاوه بر آن تاریخ را هم نگاه می کنم خیلی انتظاری از طرف مقابلتان نداشته باشید.
من نسبت به این مذاکرات نگرانی های فراوانی دارم و اطمینان می دهم که رهبران آمریکا هیچ نیت خوبی ندارند. بخشی از شروط مذاکرات توقف بخشی از تاسیسات هسته ای صلح آمیز ایران بوده است؛ یکی از استراتژی های امریکا علیه ایران پایین آوردن قیمت نحو به انزوای اقتصادی کشاندن این کشور است. اوباما از دانشجویان برجیس استکی است (کسی که برزگرتین افتخارش سرنگونی شوروی است) استراتژی معروف او این است که اشغال نظامی کشورها تاریخ گذشته است برای نابودی آنها باید حمله اقتصادی کرد و پس از به انزوا کشاندنش در داخل ایجاد شورش و آشوب نمود. اگر تحریم های وضع شده علیه ایران که برداشته شد که هیچ تضمینی برای این برداشتن وجود ندارد، آنوقت باید جشن بزرگی برپا کرد.
نکته مهم این استراتژی: یک یادداشت است معروف به یادداشت شماره ۴۳٫ این یادداشت راجع به سیاه پوستان افریقایی تبار امریکاست که می گوید باید ارتباط سیاه پوستان امریکا را با افریقا قطع کرد و استدلال می کند که اگر ارتباط برقرار شود سیاهان امریکا، دولت امریکا را زیر فشار قرار می دهند. این درحالی است که سیاه پوستان افریقایی ساکن امریکا خیلی قوی و ثروتمند بودند همه ثروت آنها را گرفتند رهبرانشان را ترور کردند رهبران حتی ۲۰ ساله را و کلیساهای آنها را به اتش کشیدند که این نکته  اشتراک سیاه پوستان افریقایی با ایران است .


عده ای از به اصطلاح روشنفکران معتقدند ما انقلابیون دچار تئوری توطئه هستیم (یعنی دشمنی را برای خودمان فرضی می سازیم و همه مشکلاتمان را به او ربط می دهیم) روی دم امریکا پا گذاشته ایم او را از سفارتخانه اش که جزء خاکش حساب می شود بیرون کرده ایم حالا عواقبش را باید تحمل کنیم نظر شما چییست؟
هرچند که  ایدئولوگرهایی آمریکایی از تفکر اسلامی ایرانی خوششان نمی آید ولی علت اصلی دشمنی انها این نیست بلکه شرکت های نفتی ایران قوی ترین رقیب کشور نفتی آمریکاست. در دیدار جورش بوش و پوتین، بوش گفت پوتین مرد خوبی است. پوتین هم هر جا حرف می زند از صحبتهای  رهبران آمریکایی استفاده می کند اما امریکا درصددد است او را هم نابود کند چرا؟! چون روسیه هم منابع نفتی و گازی زیادی دارد.
تا قبل از این آمریکا صادرات نفت را به کشورهای دیگر ممنوع می دانست ولی حالا دارد این ممنوعیت را برمی دارد درنتیجه نیاز دارد بازار بین المللی را در دست بگیرد و رقبا را از صحنه خارج کند. فرقی نمی کند بگویید خدا آمریکا را حفظ کند یا مرگ بر امریکا او می خواهد شما را به عنوان یک رقیب از میان بردارد تا بتواند سیستم اقتصادی واحدی با محوریت بانکداری امریکایی ایجاد کند و تا زمانی که ایران اقتصاد خود را حفظ کند خصومت آمریکا هم با او ادامه خواهد داشت.
اگر کسی فکر می کند دلیل دشمنی امریکا با ایران تسخیر لانه جاسوسی است تاریخ را بررسی کنید در کودتا علیه مصدق که نه مرگ برآمریکا گفتید و نه سفارت خانه اش را تسخیر کردید پس چرا آنجا دخالت و اشوب ایجاد کرد؟ آنجا هم مسئله نفت بود.

آیا متوجه قدرت اسلام در انقلاب ما شده اید؟ و آیا دغدغه انتقال این نکته را به جوانان آمریکا دارید؟ چه طرحی برای ارتباط جوانان ایرانی و آمریکایی دارید؟
اینکه موفقیت انقلاب ایدئولوژی اسلام است و تفکر شیعی که با آن توانستید تاکنون انقلاب خود را حفظ کنید. تصاویر شهدایتان همه جا نصب است و حتی نام خیابانهایتان به نام شهداست.
جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است و شما باید یاد بگیرید که چگونه از شبتکه های اجتماعی برای ارتباط با جوانان کشورهای دیگر از جمله امریکا استفاده کنید.
من اینجا با خیلی ها صحبت کردم و به خوبی دیدم که تفکر خانم ها در ایران خیلی عمیق تر از تفکر زنان آمریکایی است.
من هیچ چیزی راجع به شیعه نمی دانستم اما دارم می بینم چگونه با آن تفکر انقلابتان را حفظ کرده اید.
خیلی از افرادی که دولتمردان امریکا را مورد انتقاد قرار می دهند به تفکر مارکسیسی روی می آورند و مارکسیست همه چیز را در مادیت تعریف می کند اما شوروی بدون شلیک هیچ گلوله ای سقوط کرد. یعنی مردم فقط را انگیزه های مادی به جنب و جوش در نمی آیند. به  تاریخ ایران که نگاه کنید همیشه افراد زیادی هستند که خود را قربانی عقاید خود کنند. پس یک چیزی هست که آنها را قوی می کند. من مسیحی هستم و مسلمان نیستم ولی می دانم که قدرتی که مردم ایران دارند و آنچه باعث شده قوی نگه داشته باشند یک نیرویی است که از خدا به آنها رسیده است و خدا هم بزرگتر است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۰
محمدوحید صافی اصفهانی
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

مناظره دکتر ایزدی با آقای احدیان

  نشست تبیین نامه رهبری با عنوان تایید مشروط

نشست تبیین نامه رهبری با عنوان تایید مشروط برجام دیشب ۹ آبان در سالن شهید مطهری دانشگاه امام صادق(ع) با حضور فواد ایزدی و احدیان و با حضور کارشناس مجری برنامه آقای وحیدصافی برگزار شد. در این نشست که با ارائه ی مختصر از شرح ماوقع اتفاقات پرونده ی هسته ای ایران در دوسال گذشته توسط آقای وحید صافی آغاز شد،  دکتر فواد ایزدی در خصوص نظرات خود در مورد مذاکرات گفت: من مذاکرات را نه هیچ وقت به طور کامل رد کردم و نه تایید می‌کنم اما متنی نوشتم که در آن ۷ نکته بود که ۳ نکته منفی و ۴ نکته مثبت در آن قید شده بود.


استاد دانشگاه تهران ضمن بیان اینکه در وضعیت فعلی نحوه اجرای برجام اهمیت دارد تصریح کرد: طرف آمریکایی قرائت خاصی از این متن دارد که لزوما هم مثل متن نیست.

وی در مورد نامه رهبری گفت: این نامه نشان دهنده این است که هم مجلس و هم شورای عالی امنیت ملی اجازه ای را به دولت داده‌اند و در اینجا اهمیت حضور ولی فقیه احساس می‌شود  زیرا عده‌ای برخوردی قلدورانه در این مسئله داشتند. جمله معروف امام که فرمودند ولی فقیه دیکتاتور نیست، جلوی دیکتاتور را می‌گیرد در اینجا صدق می‌کند.

این کار‌شناس مسائل سیاسی با تاکید براینکه برجام هیچ الزام حقوقی برای طرف‌های غربی ندارد گفت: اما چون ما قطع نامه ۲۲۳۱ را داریم پس برجام برای ما الزام آور است. عده‌ای می‌گویند برجام پیوست ۲۲۳۱ است پس در صورت لغو برجام می‌توان بر علیه بقیه نیز قطع نامه صادر کرد اما آیا واقعا می‌توان برعلیه ۱+۵ نیز قطع نامه صادر کرد.

ایزدی در ادامه با تاکید بر وجود حق وتو برای کشورهای غربی تصریح کرد: وجود حق وتو اجازه تصویب قطع نامه علیه این کشورها را نمی‌دهد. اصلا کسی فکر قطع نامه صادر کردن علیه آمریکا را به ذهن خود راه نمی‌دهد.

وی با طرح این سوال که آمریکا در مورد ما چه طرحی دارد پاسخ داد: آمریکایی‌ها می‌خواهند در کوتاه مدت برجام را طبق قرائت خود اجرا شده ببینید و آن را به اتمام برسانند. و اگر هم تحریم های علیه ایران متوقف شد، این روند را با هجمه تبلیغاتی علیه ایران مثل بحث حقوق بشر و تروریسم ادامه دهد.

این فعال سیاسی در ادامه افزود: در میان مدت امریکایی‌ها علاقه دارند اهرم‌های قدرت را از ایرانی‌ها بگیرند اهرم هایی مثل توان موشکی، نفود منطقه‌ای و مدیریت مباحث داخلی.

ایزدی با بیان اینکه آمریکایی‌ها در دراز مدت قصد استحاله و سرنگونی ایران را دارند تصریح کرد: این بیچاره‌ها بار‌ها این مطلب را گفته اند که قصد براندازی ایران را دارند. در این مدت رهبری تقریبا ۷۰ بار از واژه نفوذ استفاده کرده اند و اوباما نیز تقریبا به همین تعداد از کلمه تغییر استفاده کرده است که این نشان می دهد قطعا قصد تغییر آن‌ها سیاسی است.

در ادامه این نشست مدیر مسئول روزنامه خراسان در مورد محورهای مختلف نامه رهبری گفت: ما در کتاب از سعدآباد تا لوزان به خصوص در مذاکرات لوزان نگرانی‌هایی را مطرح کردیم.

سعید احدیان با بیان اینکه بعضی از مشکلات لوزان در برجام از بین رفته است تصریح کرد: برای تبیین نامه رهبری باید فرمایشات ایشان در گذشته را نیز مرور کرد و نگاهی یکپارچه به آن داشت اگر فرمایشات رهبری را نگاه کنیم میبینیم یکی قبل از وین است و دیگری بعد از مذاکرات وین.

این فعال رسانه ای بیان داشت: رهبری قبل از مذاکرات وین بحث برداشته شدن تحریم‌ها بدون تغییر و دست‌خوردن به صنعت هسته‌ای را مطرح کردند. خطوط قرمز ایشان شاخصه‌های توافق خوب بود و بخشی از آن نیز برای کمک به مذاکرات بود که مطرح شد.

نویسنده کتاب از سعدآباد تا لوزان در مورد فرمایشات رهبری بعد از مذاکرات وین تصریح کرد: پس از وین و در برجام سه مسئله کلی یعنی صنعت هسته‌ای، امنیت ملی و تحریم‌ها بیان شد.

مدیر مسئول روزنامه خراسان در مورد فرمایشات رهبری افزود: ایشان در خطبه‌های عید فطر در حوزه امنیت ملی گفته‌اند که اجازه سواستفاده را نخواهیم داد.

احدیان در مورد رفع تحریم‌ها گفت: رهبری در مورد تحریم‌ها به یک ضعف هم اشاره کرده‌اند. و منظور آنچه از فضای رسانه‌ای مطرح می‌شود این است که پاسخ به صحبت‌های آن‌ها باید داده شود و اگر پاسخ ندهیم‌‌ همان تثبیت می‌شود.

وی با بیان اینکه به نظر من این نامه هم تاریخی است و هم تاریخ ساز، تصریح کرد: در تبیین نامه باید هم محتوا و هم لحن آن در نظر گرفته شود، لحن نامه رهبری نکات اساسی دارد که عمدتا نگاه‌های فرامتنی است. اولا بدبینی در این نامه به اوج می‌رسد و ثانیا فضای گفتمانی جدیدی را ایجاد کرده است.

این فعال رسانه ای افزود: در این نامه هم از موافقین و هم از مخالفین تشکر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۵۸
محمدوحید صافی اصفهانی



مسئله‌شناسی فرهنگی در ایران معاصر

محمد وحید صافی اصفهانی[1]

 

چکیده:

یکی از چالش‌های پیش‌رو در عرصه‌ی سیاستگذاری فرهنگی ایران معاصر نداشتن الگو و فرمول منطقی و واقع‌گرا در مسئله شناسی فرهنگی است و بسیاری از مسائل فرهنگی جامعه‌ی کنونی ایران بیش از آن که با اتکاء بر یک منطق و قاعده‌ی علمی و دقیق شناخته شوند و بر مبنای همین شناسایی، امکانات مادی و معنوی موجود برای حل این مسائل به کار گرفته شود، بر مبنای برداشت‌های سلیقه‌ای و لحظه‌ای مدیران و سیاستگذاران فرهنگی شکل می‌گیرند و یک موضوع و یا رخداد فرهنگی بیش از آن‌که از دریچه‌ی یک الگوی دقیق رد شود و به مسئله‌ی فرهنگی تبدیل شود، از دالان عقاید، باورها، برداشت‌ها و علایق شخصی فرد سیاستگذار می‌گذرد و شکل مسئله‌ی فرهنگی به خود می‌گیرد و این درحالی است که شاید آن موضوع یا رخداد، اصلاً مسئله نباشد و یا در بهترین حالت، مسئله باشد، منتها از لحاظ اولویّت و اهمیّت پرداختن به آن جایگاهی نداشته باشد. این نوشتار به دنبال آن است که ضمن تشریح و تبیین ادبیات نظری و علمی مسئله شناسی فرهنگی و جایگاه آن در سیاستگذاری فرهنگی، در حد توان، مدلی عملیاتی و واقع‌گرا برای مسئله شناسی فرهنگی در ایران معاصر ارائه دهد تا در عین شناساندن منطق و فرآیند مسئله‌شناسی فرهنگی برای سیاستگذاران فرهنگی گوشه‌ای از مشکلات آنان در اجرا _ که بسیاری از این مشکلات به نداشتن فرمول مسئله‌شناسی و متعاقباً مسئله‌شناسی غلط برمی‌گردد _ را حل نماید.

 

واژه‌های کلیدی:

مسئله شناسی فرهنگی، نظریه‌ی فرهنگی، فرهنگ ایرانی، مسئله شناسی، مسائل فرهنگی، نظریه فرهنگی دینی



[1]  - دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۶
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ب.ظ

مقاله ی علمی - پژوهشی ارتباطات میان ادیانی

بسم الله

 

چکیده ی مقاله ی ارتباطات میان ادیانی(تعریف، مفاهیم،جایگاه)

منتشر شده  در نشریه ی علمی-پژوهشی الهیات تطبیقی

اگر فایل اصلی مقاله مورد نیاز بود به بنده ایمیل بزنید.


ارتباطات‌میان‌ادیانی (تعریف،مفاهیم،جایگاه)

·       دکتر حسن بشیر[1]

·       حجت الاسلام دکتر علی اکبرصافی اصفهانی[2]

·       محمّدوحیدصافی اصفهانی[3]

 

چکیده:

دین و باورهای توحیدی سنگ بنای جوامع انسانی است و فرهنگ و ارتباطات مهمترین ابزارهای تجلّی این سنگ بنا هستند. درباره‌ی این سه مولفه یعنی دین، فرهنگ و ارتباطات_ که وجه ممیّز انسان از سایر موجودات هستند _ و نسبت و ارتباط بین آن‌ها بحث‌های متعدّد و تعریف های مختلفی ارائه گردیده‌است. بررسی تعریف‌هایی که از دین، فرهنگ و ارتباطات با توجّه به نسبت این سه مولفه با هم و با نگاهی به ادبیات ارتباطات میان فرهنگی[4] و ارتباطات بین فرهنگی[5] به عنوان حوزه های مطالعاتی ارتباطات فرهنگی[6] و به نحوی عام تر ، ارتباطات بین الملل[7] ارائه گردیده، در این مقاله صورت پذیرفته‌است و سعی شده با یک ادبیات سازی نوین، دین را که تا پیش از این در کنار مسائل دیگری چون نژاد، قومیّت، هویّت، سبک‌زندگی و غیره، در ذیل ارتباطات بین الملل و ارتباطات فرهنگی بررسی می‌شد را یک پله ارتقا بخشیده و حوزه‌ی مطالعاتی ارتباطات‌میان‌ادیانی[8] را معرفی و تاسیس نماید. در این راستا ابتدا تعاریفی مختار از دین، فرهنگ و ارتباطات و ارتباطات‌میان‌ادیانی  ارائه می‌گردد و پس از آن با تبیین وتوضیح مفاهیم این حوزه‌، ویژگی‌ها وتفاوت‌های هریک بیان می‌شود. درپایان به بحث از جایگاه ارتباطات‌میان‌ادیانی در حال حاضر و ضرورت توجه بیشتر به آن در سطوح علمی واجرایی در راستای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و به عنوان ابزار زمینه ساز بیداری اسلامی در بین امّت اسلامی و فراتر از آن در میان پیروان ادیان توحیدی پرداخته خواهد شد.

 

 

 

واژگان کلیدی:

دین، فرهنگ و‌ ارتباطات، ارتباطات‌میان‌فرهنگی، ارتباطات‌میان‌ادیانی، ادیان‌توحیدی، تعامل‌ادیان



[1] - دانشیار دانشکده معارف اسلامی وفرهنگ وارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)  drhbashir100@gmail.com  

[2] - دکتری علوم قرآن وحدیث دانشگاه اصفهان     safi@dte.ir  

[3] - دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و فرهنگ وارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)  safivahid@gmail.com

[4] - Intercultural Communication

[5] - Cross-cultural Communication

[6] - Communication Cultural

[7] - International Communication

[8] - Interreligious  Communication

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۰
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ب.ظ

اتمام حجتی با نمایندگام مجلس

بسم الله

قبل از تصویب ذلت بار و بچه گانه‌ی موافقتنامه‌ی موسوم به برجام در مجلس شورای اسلامی که در مهرماه سال 94 اتفاق افتاد، نامه‌ای به عنوان اتمام حجت برای نمایندگان ملت نوشتم و بنا بود که این نامه از سوی بسیج های دانشجویی دانشگاه های بزرگ تهران منتشر شود که متاسفانه به دلیل اهمال کاری و ضعف اراده‌ی دوستان هم جبهه ای این اتفاق به آن شکل که باید رخ نداد .

در دوسال گذشته خون دل های فراوانی در بحث هسته ای خوردیم و همچنان می خوریم، از برپایی همایش های متعدد ملی و استانی در تهران و سایر شهرستان ها تا تجمع و تحصن و نشست های روشنگرانه‌ی مردمی و نخبگانی و ارسال بیانیه و نامه و جمع آوری امضاء و .... هرکاری که از دستمان برمی‌آمد کرده‌ایم و افسوس که هنوز که هنوز است رهبری تنهاست و  قوم تزویر و حقارت بر گُرده‌ی اسب چموش انقلاب اسلامی سنگینی کرده‌اند و همچنان این اسب یکه تاز را به خوردن علف‌های هرز وادادگی و پستی وادار می‌کنند.

در زیر برای دل خودم و ماندن در تاریخ و شاید فروکاستن از بغض سینه‌ی تنگ خویش  این نامه را منتشر می کنم:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«وقاتلوا أئمة الکفر إنّهم لا أیمان لهم؛ توبه/12»

با سردمداران کفرجهانی مبارزه را ادامه دهید که آنها به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.

 

امام خمینی رحمت الله علیه  :

پسند غرب آن است که ما همه چیزمان را تقدیمشان کنیم، بی چون و چرا. اگر آقایان  این را می خواهند، این پسند ملت ما نیست و اگر آقایان یک چیزی خیال می کنند که در غرب خبری هست هیچ خبری نیست جز جنایت، جز خیانت...(صحیفه امام،جلد11،صفحه51)

 

نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

سلام علیکم؛

بی مقدمه و با اندوهی دردناک و به عنوان اتمام حجتی تاریخی با شما عزیزان حرفی داریم:

مدت قریب به دوسال است که نمی‌دانیم دغدغه‌ی خود را معطوف به کدام روزنه‌ی نفوذ و سیاهیِ در حال گسترش و رسوخ در تحت لِوای انقلاب اسلامی کنیم! نابودی کرامت مردم در عرضه‌ی قرون وسطایی کالاها و حقوق مورد نیازشان در سبدکالای عشّاق آمریکایی را بنگریم یا فسادهایی همچون کرسنت و استات اویل را همانند قصّه‌ای غم انگیز فقط نظاره‌گر باشیم ودم نزنیم و فساد و فاسد و مَفسد را تحمّل نماییم. از رکود اقتصادی کُشنده صحبت نماییم یا به صدای خردشدن دنده‌های اقتصاد مقاومتی در زیر چکمه‌های واردات بی‌چون وچرای مدبّران این قوم بنگریم! لنج های قاچاق سپر به سپر چسبیده‌ی نساجی و پوشاک را فریاد زنیم یا به افزایش بیکاری و از آن سو صعود بدهکاران بانکی و رقم این بدهی‌ها چشمک زنیم!

به اهانت‌های رو به رشد آمریکا که کم کم داریم عادت می‌کنیم و بعد از بیش از سی و شش سال از تنفس انقلاب اسلامی در جهان کنونی، تازه آمریکایی ها به ما فهمانده‌اند که نطفه‌ی ایرانی‌ها مشکل دارد! گزینه‌ی نظامی بیش از پیش روی میزهاست و مردم ایران از تحریم می ترسند! مانده ایم در قبال اهانت و تهدیدِ به حمله‌ی کشوری مثل عربستان، ورود اهانت آمیز اروپایی‌ها و توهین‌های مکرر آنان، بازگشت احترام به پاسپوت ایرانی‌ها در عربستان وترکیه و ... ، راه ندادن نماینده های ایران در کشورهای مختلف، اخراج دانشجویان ایرانی در نقاط مختلف دنیا، عقب افتادن قسط صدقه‌ی غربی ها از مال خودمان در افتخارنامه‌ی هسته ای دولت تدبیرِ امیدی! وهزاران غم از این سنخ  با چه دیپلماسی فعّالی مواجه شویم؟! لبخند یا گریه؟!

 

نمردیم و توهین متناوب به منتقدان دولت، خواننده شدن زنان و اکران فیلم ها، تئاترها و کنسرت های مبتذل، توهین به فرهنگ ما می‌‌توانیم و بزباشی یک مشت آدم آبگوشتی را هم دیدیم. دیدیم که صریح القلم در گفته ها ونوشته‌های قبیله‌ی تزویر، به شخصیّت و توانمندی‌های ملّت ایران توهین شد و هیچ کس دم برنیاورد! دوران عجیبی است! به روستائیان و راننده های تاکسی توهین می شود، سرهنگ بودن به عنوان نمادی از بی‌منطقی در مقابل حقوقدان بودن به عنوان نمادی از تعقل و دوراندیشی قرا می‌گیرد! 100 روزه مشکلات اقتصادی می‌خواهد حل شود، نظرات علما پشت گوش انداخته می شود! خانواده های شهدا و جوانان انقلابی و حزب اللّهی ضرب وشتم و دستگیر می‌شوند! دستگاههای امنیّتی و اطلاعاتی که تا پیش از این وظیفه‌ی رصد و پیگیری ضدانقلاب و خرابکاران و فتنه‌گران را داشتند به یکباره تغییر ماموریت داده و رصد جوانان مومن انقلابی، فعّالان فرهنگی ومذهبی، ائمه جماعات شهرها و ... برایشان اهمیّت می یابد که مبادا اینان در کار انقلاب اسلامی کارشکنی کنند!

و هنوز که هنوز است کسی دم بر نمی‌آورد !

 

سخن کوتاه کنیم و این رنجنامه را که فقط گوشه ای از مثنوی هفتاد مَن کاغذ آن را بیان کردیم بگذاریم و بگذریم! و به اصل مطلب بپردازیم:

قریب مدت دوسال است که فکر وذهن خواص و عوام ملّت به جای کار وتلاش در جهت آبادانی این مرز وبوم، به اخبار، وعده و وعیدها و تبریک‌گویی‌های مسخره‌ی یک توافق منافی استقلال و عزّت ملی ایران اسلامی جلب شده است و فضا به گونه‌ای است که مبادا اتّفاقی بیفتد و روند برداشته شدن تحریم‌های متعاقبِ این توافق، با کندی مواجه شود و ملّت ایران به سعادت خود نرسد! در این اتمام‌حجت‌نامه‌ی‌کوچک، نیّتی بر بحث و استدلال فنی و سیاسی این معضل پیش روی انقلاب اسلامی نیست چرا که در چند صد بیانیه و نامه‌‌ی تحلیلی که در این دوران دوساله، جنبش ها و جریان های حوزوی و دانشگاهی و مردمی خطاب به دولت و مجلس و صداوسیما و وزارت خارجه و سایر ارگان های مربوطه ارسال کرده‌اند و نیز در جلسات متعدّد روشنگرانه‌،  نخبگان و دانشمندان فنی و علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در اقصا نقاط کشور حرف‌ها و استدلال های و ادله‌ی مختلف خود در گوشزد کردن فاجعه بار بودن توافقات ژنو، لوزان و برجام را  به انبوه بیان کرده اند و اگر کسی به دنبال حقیقت بوده باشد و عزت وسربلندی انقلاب اسلامی مسئله‌ی وی بوده باشد و در زیر لحاف نجس منفعت‌طلبی و قبیله گرایی و سیاست بازی در نغلطیده باشد، تا کنون عمق فاجعه را درک کرده است و دیگر نیازی به تحلیل دهی و بررسی های فنی وسیاسی ما در این برهه و در این نوشتار نیست.

 

ما با توافقی مواجهیم که در آن خط قرمزهای نظام بازیچه‌ی چند کودک دیپلمات قرار می‌گیرد و هر موقع بحثی در این خصوص بوده است، شاهدیم که این کودکان دیپلمه با توجیه و تفسیر و دروغ پردازی همه‌ی خط قرمزها را رعایت شده معرفی می‌کنند! دیپلمات همّت و باکری وخرازی و جهان‌آرا بودند! دیپلمات واقعی آن بسیجی‌ای بود که وقتی امام دل‌ها خمینی کبیر، فرمان به آزادی خرمشهر می‌داد بدون هیچ توجیه و تفسیر و بهانه‌آوری خون می‌داد و خط قرمز نظامش را حفظ می‌کرد! اگر آن روز و در آن برهه، آن بسیجی می نشست و برای شما در «کمسیون تخصصی آزادی خرمشهر» اثبات می‌کرد که منظور خمینی از آزادی خرمشهر فلان و بَهمان بوده است، آیا شما به عنوان نمایندگانی انقلابی او را به سخره نمی‌گرفتید و در دهانش نمی زدید که امر ولی را به بازیچه نگیر! حال، شما را چه شده! زمانه عوض شده است یا تاریخ و انقلاب یا شما؟! بارها وبارها و در برهه های مختلف این جریانِ خسته کننده‌ی مذاکرات این قوم مدبّر سکوت کردید و دم برنیاوردید! خطوط قرمز مذاکرات هسته ای چه شد؟

 

 انتشار فکت شیت ایرانی چه شد؟ تامین نیاز قطعی کشور در زمینه ظرفیت غنی سازی صد و نود هزار سو چه شد؟ گره نزدن نیازهای کشور از جمله مساله‌ی تحریم ها به مذاکرات چه شد؟ کند نشدن تحقیق و توسعه چه شد؟ تعطیل نشدن هیچ‌یک از دستاوردهای هسته ای چه شد؟ تعطیل نشدن فعالیت فعلی فردو چه شد؟ عادی شدن رابطه ایران با آژانس و خارج شدن حربه‌ی تحریم از دست دشمن به کجا ختم شد؟ عدم پذیرش محدودیت های بلند مدت چه شد؟ منوط نشدن لغو تحریم ها به اجرای تعهدات ایران چه شد؟ ادامه ی کار تحقیق و توسعه و ساخت وساز در زمان محدودیت چه شد؟ مخالفت به موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس چه شد؟ مخالفت با بازرسی های غیرمتعارف، پرس وجو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی ایران چه شد؟ مخالفت با زمان های 15 و 25 سال برای اتمام برخی موضوعات چه شد؟ مانع پیشرفت نبودن و عدم تحقیر ملت ایران در توافقات چه شد؟ عدم تغییر در آب سنگین اراک و هیچ گونه عدول در فعالیت های آن چه شد؟ لغو فوری تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای توافقنامه و برنامه ی لغو سایر تحریم ها در فواصل معقول چه شد؟

 

بگذارید خود، پاسخ این سوالاتمان را پس از ماه ها پیگیری و بحث و استدلال بدهیم :  هیچ اتفاقی نیفتاد! و همه ی این خطوط قرمز زیرپا گذاشته شد و به فهم وشعور این ملت با دروغ پردازی و توجیه وتاویل و بازی های حرام رسانه‌ای اهانت شد و این گونه فهمانده شد که همه‌ی این خطوط قرمز رعایت شده است! امّا آن چه در این برهه از این قصه‌ی غم انگیز باعث می‌شود بار دیگر با شما عزیزان ونمایندگان محترم طرح درد نماییم این است که گویی قرعه‌ی کار به شما نمایندگان محترم رسیده است و هنوز فرصتی تاریخی و سرنوشت ساز برای خط بطلان کشیدن بر این بازی خطرناک توسط شما عزیزان وجود دارد. رد نمودن لایحه‌ی برجام توسط شما می‌تواند آغازی بر پایان این ماجرای پیچیده و خفت‌بار باشد و در تاریخ خواهد ماند که نمایندگانی بصیر از این قوم برای حفظ عزت و استقلال ایران اسلامی استقامت کردند و کشورشان را قاجارگونه به ثمن بخس نفروختند! مبادا در آینده ای نچندان دور مزمّت و تاسّف آیندگان را برای خود بخرید و این قرعه‌ی استثنایی خود را برای همیشه بسوزانید و در دنیا سرافکندگی خود و امّت اسلامی خود و در آخرت آتش خیانت عمدی یا سهوی به جامعه‌ی اسلامی را برای خود خریدار باشید! مبادا در کشاکش مصلحت اندیشی‌ها و قبیله گرایی‌ها با حفظ عزت و شرف جامعه‌ی اسلامی بمانید و دومی را به ورطه‌ی تباهی بکشانید!

حاشا که نمایندگان امت اسلام از این بلیّه در امان‌اند و به لطف حضرت حق و در تحت لوای حضرت صاحب و جانشین ملکوتی وی به وظیفه‌ی انقلابی و شرعی و قانونی خویش عمل خواهند کرد و با رد این توافقنامه‌ی ننگین بار دیگر عزت اسلام و گفتمان مقاومت وپیشرفت را در برابر جهانیان به نمایش خواهند گذاشت.

 

والسلام علیکم

ومن الله التّوفیق والیه التّکلان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۴
محمدوحید صافی اصفهانی
پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ب.ظ

تکلیف گرایی در اندیشه امام خمینی(ره)

تکلیف گرایی در اندیشه امام خمینی(ره)


1- قال الله تعالى: قُلْ انَّما اعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثنى‏ وَ فُرادى

خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت پشت‌میزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بی‌سواد را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى‏کند که حَرْث و نسل آن‌ها را دست‌خوش شهوات خود کند. هان اى روحانیین اسلامى! اى علماى ربانى! اى دانشمندان دین‌دار! اى گویندگان آیین دوست! اى دین‌داران خداخواه! اى خداخواهان حق‏پرست! اى حق‏پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه! اى وطنخواهان با ناموس! موعظت خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع‌های شخصى کرده تا به همه سعادت‌های دو جهان نائل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نکنید و مراسم دینى را عودت ندهید، فرداست که مشتى هرزه‌گرد شهوت‏ران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دست‌خوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید؟ همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزى بى‏سر و پا  را که تمام آیین شماها را دست‌خوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحى له الفداء- آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محکمه خدا دارید؟ خوب است دین‌داری را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آن‌ها در یک دى زندگى کند، از مراکز حساس آن‌ها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود براى او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره‏سران بى‏دین از جاى برخاستند و در هر گوشه زمزمه بى‏دینى را آغاز کردند و به همین زودى بر شما تفرقه زده‏ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود. وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى الله وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى الله 11 شهر جمادی‌الاولی 1363 سید روح‌الله خمینى ج 1 - 21


2-ما مسئول هستیم، ما باید پا روى غرض‌های شخصى خودمان بگذاریم براى خدا و براى مقصد. ما همه باید براى خدا باشیم، چون از او هستیم و هر چه داریم از اوست، قدرت هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او نورِ سماوات و ارض است؛ و ما موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسى که ولىّ همه چیز ما هست خدمت بکنیم و آمال و آرزوى ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در بین بشر پیاده کنیم 21/2/62-ج 17-ص 436


3 - ما تا در این حیات دنیوى هستیم تا در اینجا هستیم، مأموریت‌ها از طرف خداى تبارک و تعالى داریم و باید قیام کنیم به این مأموریت‌ها. باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه. تمام تکالیف الهیه الطافى است الهى. 10/8/56 - ج 13 - ص 237


4- اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آن‌ها حرفى مى‏زنند که بر خلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید و لو اینکه تمام بر شما بشورند 30/4/59 - ج 13 ص 53


5- سخنى از سرِ درد و رنج و با دلى شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من باخدای خود عهد کردم که از بدى افرادى که مکلف به اغماض آن نیستم هر گز چشم‏پوشى نکنم. من باخدای خود پیمان بسته‏ام که رضاى او را بر رضاى مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمى‏دارم من کار به تاریخ و آنچه اتفاق مى‏افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعى خود عمل کنم.

من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‏ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آن‌ها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعى کنند تحت تأثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهاى بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مى‏کنند نگردند. از خدا مى‏خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضى هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزى نداریم، هر چه هست اوست. 6/1/68 -چ 21-ص 331


6-اگر شخصى را که مى‏خواهید محاکمه کنید، از نزدیک‌ترین افراد و دوستان شما باشند، با آن‌ها برخوردى جدى نمایید و حکم خدا را جارى کنید و گوش به حرف کسى ندهید؛ و اگر کسى از دورترین افراد و یا حتى دشمن شما بود و گناهى نداشت، بلافاصله او را آزاد نمایید. 11/10/61 - ج 17 - ص 201


7-من بارها اعلام کرده‏ام که با هیچ کس در هر مرتبه‏اى که باشد عقد اخوت نبسته‏ام.چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. 2/1/68 - ج 21 - ص 326 


8- این‌جانب تحمل تعطیل حکم خدا را ندارم. اگر کم کارى شود، خود همان‌گونه که در چند مورد اقدام کرده‏ام مستقیماً اقدام مى‏نمایم. من به شما علاقه دارم، اما در مقابل تکلیف شرعى نمى‏توانم بى‏تفاوت باشم. والسلام.27/ 10/ 67 - ج 21 - ص 242


9- حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال، تقیه حرام است؛ و اظهار حقایق، واجب «وَ» لو بَلَغَ مَا بَلَغ‏... من اکنون قلب خود را براى سرنیزه‏هاى مأمورین شما حاضر کردم، ولى براى قبول زورگویی‌ها و خضوع در مقابل جباری‌های شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم کرد؛ و تا قلم در دست دارم کارهاى مخالف مصالح مملکت را برملا مى‏کنم‏.


10- این‌جانب عازم هستم تا آنجا که ممکن است اقدام کنم و از هر چه پیشامد کند هراسى نکنم تا بلکه تکلیف شرعى خود را ادا کرده باشم‏. ج 1 ص 202


11- [در مورد لایحه‌ی انجمن‌های ایالتى و ولایتى‏]

 اگر تمام دنیا- یک طرفه- بگویند: باید بشود! من یکى مى‏گویم: نباید بشود. ج 1- ص 82


12- [خطاب به] آقاى محمدعلی گرامى]:

اوضاع به نظر این‌جانب مهم نیست و خداوند رب البیت است ما باید به تکلیف خود عمل کنیم نتیجه حاصل شود یا نشود به ما مربوط نیست با خود او است. آنچه به ماها مربوط است حفظ حیثیت علم و اسلام و عمل به وظایف الهیه. 4/11/46 - ج 2 -ص‏67


13- [نامه خطاب به شهید سید محمدرضا سعیدى]:

شرحى راجع به اوضاع [داده و] اظهار نگرانى نموده بودید. با آنکه حق با شماست، لکن اگر انسان در این اوضاع و احوال قیام به وظیفه کند و موفق به خدمت شود، نگرانى ندارد. نگرانى آنجاست که به خدمت قیام نکند و از وظیفه- خداى نخواسته- شانه خالى کند. امید است انشاء الله خداوند تعالى به امثال جنابعالى توفیق عنایت فرماید که در مقابل همه ناراحتی‌ها و ناگواری‌ها محکم بایستید و از پیشامدها- هر چه باشد- مأیوس نشوید. خداوند تعالى با شماست و با عمل به وظیفه تأیید خواهد فرمود؛ و بر فرض شکست صورى، فتح نهایى با اهل تقوا و عامل به وظیفه است. ج 2 - ص‏70 


14- [نامه خطاب به آیت‌الله شهید سعیدى]:

 شرحى گله از اوضاع فرموده بودید؛ اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود نتیجه حاصل است، چه به نتیجه منظوره برسد یا نه. از امثال جنابعالى صبر و انتظار فرج مطلوب است. ج 2 - ص 86


15- [نامه خطاب به آیت‌الله شهید سعیدى]:

آنچه مهم است آن است که انسان باهر منطقى که بتواند خدمت کند و اداى وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفى نیست. ج 2 - ص 171


16- [نامه خطاب به آیت‌الله شهید سعیدى]:

 از اوضاع شکایت نموده بودید. آنچه مسلّم است هر روز رو به وخامت است و با وضع خودمان امیدى نیست مگر به توجه غیبى، انشاء الله تعالى. لکن ما نباید در اداى وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر مقدس حق تعالى عامل به وظیفه معرفى شویم، همین «نتیجه» است. از خداوند تعالى توفیق عمل به وظیفه را براى کافّه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود: «مى‏خواستم از مسجد اعراض کنم»؛ موجب تعجب است! انسان در پُستى که مشغول خدمت است، باید باهر ناملایمى پایدار باشد. در نظر دارم که به یکى از آقایان ائمه «1»- در زمان فشار براى تغییر لباس- گفتم: اگر شما را اجبار به تغییر لباس کنند، چه مى‏کنید؟ گفتند: «در منزل مى‏نشینم و بیرون نمى‏آیم». گفتم: اگر من را اجبار کنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد مى‏روم. باید پستها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دسته‌جمعی طرف را کوبید. 29 /12/47 - ج‏2- 224 


17-بعد از آنکه ما اتکایمان به خداى تبارک و تعالى است و بر حق هستیم و دنبال حق هستیم دیگر از چه بترسیم؟ 4/2/62- ج‏17 - 415


18- ما باید توجه به وظایف داشته باشیم. وقتى ما دستمان به قله نرسید، لا اقل رو به آن قله برویم، راه را شروع کنیم، بیراهه نرویم، کنار نرویم؛ و راه را اگر شروع کردیم و اخلاص همراه او بود، تزکیه همراه او بود...خداى تبارک و تعالى دستگیرى مى‏کند. 29/1/68 - ج 19 - ص 262


19-من در پاریس که بودم بعضى خیراندیش‏ها مى‏گفتند که نمى‏شود دیگر! وقتى که نمى‏شود باید چه کرد؟ باید یک قدرى‏[...] گفتم ما تکلیف شرعى داریم عمل مى‏کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم. براى اینکه آن را ما نمى‏دانیم، قدرتش را هم الآن نداریم اما تکلیف داریم. ما تکلیف شرعى خودمان را عمل مى‏کنیم. من این‌طور تشخیص دادم که باید این کار را بکنیم. اگر پیش بردیم، هم به تکلیف شرعى عمل کرده‏ایم هم رسیده‏ایم به مقصد. اگر پیش نبردیم، به تکلیف شرعى‏مان عمل کرده‏ایم. نتوانستیم، حضرت امیر هم نتوانست؛ تکلیف را عمل کرد ولى در مقابلش ایستادند؛ اصحاب خودش ایستادند در مقابلش، نتوانست. این چیزى نیست. خوب، ما به اندازه قدرتمان مى‏توانیم کار بکنیم. 8/3/58 - ج 8 - ص 10


20-این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مى‏فهمند. آن‌ها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمین‌ها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا- سلام‌الله علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند یزید را. همه جا باید این‌طور باشد. همه روز هم باید این‌طور باشد. 4/7/58 - ج 10 - ص 122


21- تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است: در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید.

هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند. 25/7/61 - ج 17 ص 55


22- ما هم که مدعى هستیم و امیدوارم که این ادعا صحیح باشد- مدعى این هستیم که شیعیان آن‌ها و پیروان آن‌ها هستیم- باید همان طور که آن‌ها تحمل داشتند مصائب را، در مقابل ارزش انسانى، در مقابل ارزش‌های اسلامى، ما هم مصیبت‌ها را تحمل کنیم و در مقابل همه مصیبت‌ها بایستیم، براى اینکه آن ارزش انسانى را به دست بیاوریم. اسلام را که رأس همه ارزش‏هاست در کشور خودمان و سایر کشورها پیاده کنیم. 1/8/62 - ج 18 - ص 192


23- [خطاب به حجت‌الاسلام انصارى، واعظ شهیر قم]:

شنیده‏ام دو شب است زبان تو (1) را بسته‏اند. چه مى‏شود که اگر دستبند به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بیندازند؟ مگر ما از حسین بن على و امام سجاد بالاتر هستیم؟ ج 1- ص 83


24- ما در جنگ براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستى مگر فراموش کرده‏ایم که ما براى اداى تکلیف جنگیده‏ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود؛ و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ 67/12/3 - ج 21 - ص 284


25- همه ما مأمور به اداى تکلیف و وظیفه‏ایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هر گز نمى‏بایست از فضای بیشتر از توانایى عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلى و بلندمدتی که هر گز در حیات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشیده است ذکرى به میان آورند. 3/12/67 - ج 21 - ص 284


26- اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت براى پیشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگى است. 11/7/67 - ج 21 - ص 56

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۸
محمدوحید صافی اصفهانی

ایجاد چسبندگی و کِش آمدن در زمان، یکی از عناصر مهم در فعالیت های فرهنگی!

بسم الله

مهمترین اصل برای هر حرکت اثرگذار و عمیق در هر حوزه ی فعالیت (چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی جمعی) اصل استمرار و شروع از کم و مداومت بر این کارِ کم اما دائمی است .

وقتی این کار کم اما دائم و پیوسته جای خودش را از لحاظ وجودی در روحیات و ملکات فرد و اطرافیان او پیدا کرد و نظامی از اسباب و مسببات فردی و بین فردی در بین گروهی از افراد اعتبار شد، چیزی به اسم «هویت» شکل می‌گیرد که در صورت قوام و تثبیت این هویت، حرکتی به اسم «کار فرهنگی » اتفاق می‌افتد و آن وقت است که ممکن است حتی کسی سال تا ماه به آن گروه اولیه که باهم حرکت وفعالیتی را شروع کرده باشند سر نزند و حتی کمک خاصی هم نکند، اما آن هویت شکل گرفته و آن حرکت جمعیِ متعاقب تثبیت آن هویت مذکور، روز به روز و لحظه به لحظه حرکت ها و فعالیت ها را شکل می دهد و به پیش می برد و آدم های جدید و خاص خودش را هم پیدا می‌کند.  والبته نکته‌ی حائز اهمیت این است که این  فرآیند زمان می خواهد و به تعبیر آنتونی گیدنز(جامعه شناس بزرگ انگلیسی که هم اکنون هم در قید حیات است و یکی از آرزوهای بنده زیارت ایشان است!!!) نیاز است که افراد و هویت هایشان در زمان کش بیاید و به هم بچسبد!

لذا این مهم است که ما به این امر اعتقاد داشته باشیم که شکل‌گیری یک حرکت فرهنگی عمیق وتاثیرگذار که می خواهد به صورت جمعی اتفاق بیفتد(نه به صورت فردی و یا فرد محور و یا به ضرب پول و قدرت و...) نیازمند زمان است و باید ما همه در زمان کش بیاییم و به هم بچسبیم !

و حال نکته ی اصلی که می خواهم بگویم این است که یکی از عواملی که همواره حرکت های خودجوش و با انگیزه را که با نیت شکل دهی به یک فعالیت فرهنگی واقعی  با توصیفات بالا را قوت می بخشد و باعث نپاشیدن این حرکت ها و استمرار آنها و سپس هویت گیری آن ها  وکش آمدن آن ها در زمان و سرانجام رخ دادن یک اتفاق فرهنگی به معنی واقعی کلمه است، حس تعلق گروهی و جمله ی: «سرم برود، قول وتعهدم به رفیقانم نمی رود» است !!

وقتی ما کاری را با جمعی شروع کردیم باید از همان ابتدا به خود این جمله را تلقین کنیم و در رفتار و حتی گفتارمان و در جمع افراد همکارمان دائم این جمله را تکرار کنیم که : سرم برود، قول وتعهدم به مجموعه و دوستان هم مجموعه ای ام نمی رود و بعد از مدتی خواهید دید که تکرار این گفتار  ولو در ظاهر و بدون این که واقعا به آن التزام داشته باشید و در دل به آن ایمان داشته باشید، باعث نفوذ این گفتار در رفتار شما و متعاقبا دلگرمی رفقای همکار و هم جبهه ای شما و متقابلا دلگرمی شما نسبت به آن ها می شود و اولین گام چسبندگی رخ می‌دهد! این در حالتی است که شما ممکن است در عمل هیچ کاری هم نکنید، اما گفتن این جمله و وادار کردن خودتان به آن در عمل، به مرور مجموعه‌ی فعالیت ها را در حالتی قرار می‌دهد که کارها ناخودآگاه شکل می‌گیرد و به پیش می رود و رشد می کند!

لذا کسی که می خواهد کار فرهنگی بکند اگر بسم الله گفت و وارد کار شد، باید این عنصر «تعهد» و «سرم برود قولم نمی رود» را هم چاشنی کار کند که ان شاالله روز به روز شاهد رشد و افق های جدید تری باشد!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۳
محمدوحید صافی اصفهانی