ایجاد چسبندگی و کش آمد در زمان، یکی از عناصر مهم در فعالیت های فرهنگی!
ایجاد چسبندگی و کِش آمدن در زمان، یکی از عناصر مهم در فعالیت های فرهنگی!
بسم الله
مهمترین اصل برای هر حرکت اثرگذار و عمیق در هر حوزه ی فعالیت (چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی جمعی) اصل استمرار و شروع از کم و مداومت بر این کارِ کم اما دائمی است .
وقتی این کار کم اما دائم و پیوسته جای خودش را از لحاظ وجودی در روحیات و ملکات فرد و اطرافیان او پیدا کرد و نظامی از اسباب و مسببات فردی و بین فردی در بین گروهی از افراد اعتبار شد، چیزی به اسم «هویت» شکل میگیرد که در صورت قوام و تثبیت این هویت، حرکتی به اسم «کار فرهنگی » اتفاق میافتد و آن وقت است که ممکن است حتی کسی سال تا ماه به آن گروه اولیه که باهم حرکت وفعالیتی را شروع کرده باشند سر نزند و حتی کمک خاصی هم نکند، اما آن هویت شکل گرفته و آن حرکت جمعیِ متعاقب تثبیت آن هویت مذکور، روز به روز و لحظه به لحظه حرکت ها و فعالیت ها را شکل می دهد و به پیش می برد و آدم های جدید و خاص خودش را هم پیدا میکند. والبته نکتهی حائز اهمیت این است که این فرآیند زمان می خواهد و به تعبیر آنتونی گیدنز(جامعه شناس بزرگ انگلیسی که هم اکنون هم در قید حیات است و یکی از آرزوهای بنده زیارت ایشان است!!!) نیاز است که افراد و هویت هایشان در زمان کش بیاید و به هم بچسبد!
لذا این مهم است که ما به این امر اعتقاد داشته باشیم که شکلگیری یک حرکت فرهنگی عمیق وتاثیرگذار که می خواهد به صورت جمعی اتفاق بیفتد(نه به صورت فردی و یا فرد محور و یا به ضرب پول و قدرت و...) نیازمند زمان است و باید ما همه در زمان کش بیاییم و به هم بچسبیم !
و حال نکته ی اصلی که می خواهم بگویم این است که یکی از عواملی که همواره حرکت های خودجوش و با انگیزه را که با نیت شکل دهی به یک فعالیت فرهنگی واقعی با توصیفات بالا را قوت می بخشد و باعث نپاشیدن این حرکت ها و استمرار آنها و سپس هویت گیری آن ها وکش آمدن آن ها در زمان و سرانجام رخ دادن یک اتفاق فرهنگی به معنی واقعی کلمه است، حس تعلق گروهی و جمله ی: «سرم برود، قول وتعهدم به رفیقانم نمی رود» است !!
وقتی ما کاری را با جمعی شروع کردیم باید از همان ابتدا به خود این جمله را تلقین کنیم و در رفتار و حتی گفتارمان و در جمع افراد همکارمان دائم این جمله را تکرار کنیم که : سرم برود، قول وتعهدم به مجموعه و دوستان هم مجموعه ای ام نمی رود و بعد از مدتی خواهید دید که تکرار این گفتار ولو در ظاهر و بدون این که واقعا به آن التزام داشته باشید و در دل به آن ایمان داشته باشید، باعث نفوذ این گفتار در رفتار شما و متعاقبا دلگرمی رفقای همکار و هم جبهه ای شما و متقابلا دلگرمی شما نسبت به آن ها می شود و اولین گام چسبندگی رخ میدهد! این در حالتی است که شما ممکن است در عمل هیچ کاری هم نکنید، اما گفتن این جمله و وادار کردن خودتان به آن در عمل، به مرور مجموعهی فعالیت ها را در حالتی قرار میدهد که کارها ناخودآگاه شکل میگیرد و به پیش می رود و رشد می کند!
لذا کسی که می خواهد کار فرهنگی بکند اگر بسم الله گفت و وارد کار شد، باید این عنصر «تعهد» و «سرم برود قولم نمی رود» را هم چاشنی کار کند که ان شاالله روز به روز شاهد رشد و افق های جدید تری باشد!!