برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی
برگزاری همایش افق نو با حضور مهمانان آمریکایی/آگاه باشید که جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است
خانم سِسیل جانسون و آقای کالب موپین هر کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است.
در نشستی که به همت مجمع فرهنگی
تحقیقاتی بینش مطهر اصفهان امروز در تالار ادب برگزار گردید خانم جانسون و آقای موپین
به ایراد سخن پرداخته و پس از آن به سوالات حاضرین جواب دادند.
خانم جانسون و آقای موپین هر
کدام جداگانه وضعیت سیاه پوستان امریکا تشریح نموده و تاکید کردند آنچه که مردم
دنیا از طریق تلویزیونها می بینند و می شنوند با واقعیت موجود در کشور امریکا
بسیار متفاوت است همانگونه که آنچه ما در مورد مردم ایران از همان طریق دریافت
کرده ایم با آنچه در سفرمان دیده ایم بسیار متفاوت است. کشتن سیاه پوستان بدون
دلیل با شلیک های پیاپی توسط پلیس، تفاوت های آموزشی از پیش دبستان تا اخر دوران
تحصیل، تفاوتهای احراز کرسی کسب و کار یا تحصیلات عالی، تفاوت در تامین نیازهای
بهداشتی و غذایی، امید به زندگی و… از مهمترین مواردی بود که ایشان
متذکر گردیدند.
مستمعین که نگران سلامت و امنیت
مهمانان عزیز خود پس از بازگشت به امریکا بودند قبل از هر چیز نگرانی خود را در
قالب سوال طرح نمودند و پس از اطمینان از اینکه انشاءالله بازهم توفیق زیارت این
پژوهشگر و خبرنگار را خواهند یافت سوالات بعدی را یکی پس از دیگری پرسیدند که اذان مغرب به این پرسش و پاسخ خاتمه داد.
لازم به ذکر است با طرح هر سوال
پاسخ خانم جانسون با رنگ قهوه ای و پاسخ آقای مای پین با رنگ سبز آورده شده است.
سوال اول ما این است که شما که
می گویید حقوق بشر رعایت نمی شود در امریکا و بخصوص نسبت به سیاه پوستان نمی ترسید
مثل همان سیاه پوستانی که می گویید پس از بازگشت از ایران مفقود شوید یا موقعیت
اجتماعی خود را از دست بدهید؟
من دفعه اول است امده ام ونمی
دانم بعدش چه اتفاقی می افتد اما در نهایت ممکن است کشته شوم و این یعنی نشان
دهنده این است که ما حرفی برای گفتن داشته ایم.
در هر دو سفر قبلی پس از بازگشت
بازداشت شدم اما مسئله ای که هست این است که در امریکا می گویند تا وقتی کسی حرفت
را گوش نمی کند حرف بزن. یعنی اگر حرفهای من شورشی عمومی ایجاد کرد یا اقدامی برای
سرنگونی دولت بود مجازات می شوم الان که حرف های من نه دولت امریکا را سرنگون می
کند و نه گوش شنوایی برایش هست.
آیا نگاه دولت امریکا به ایران و نگاه عامه مردم امریکا به ایران یکسان است؟
مردم امریکا معتقدند باید بر سر
مردم ایران بمب اتم انداخت بخصوص از بعد از ۱۱سپتامبر انقدر مردم شستشوی مغزی
شده اند که تمام مسلمانان را تروریست می دانند. ای کاش من می توانستم دست تک تک
آمریکایی ها را بگیریم وبیاورم ایران هم گلزارهای شهدایتان را که در تهران وا
صفهان دیدم نشانشان بدهم و هم زندگی را که چگونه در ایران جریان دارد.؟ آنها در
تلویزیوین کسانی را می بینند که به اصطلاح کارشناس هستند و مردم نمی دانند که عضو
سازمان مجاهدین می باشند. مردم حرفهای آنها را می شنوندو باور می کنند مردم امریکا
اطلاع ندارند واین یک تراژدی بزرگ است.
تا آخرین روزی که قراربود به
ایران بیایم به خانواده ام نگفتم و وقتی گفتم همه پرسیدند امنیت دارد که می خواهی
آنجا بروی؟ آنچه در مورد مسلمانان شنیده اند اطلاعات غلطی است که کلمه جهاد را
یادشان داده اند و نمی دانند اسلام دین صلح است. در واقع در این زمینه جهالت و
نادانی در مورد ایران و اسلام خیلی زیاد است و این خواسته سیستم آموزشی امریکاست
تا نتیجه اش تحمیل اراده امریکا به کشورهای دیگر باشد. من نه فقط خودم از ایران
لذت بردم که امروز در رستوران چند توریست امریکایی دیدم و نظرشان را پرسیدم انها هم
نظرشان با نظر من یکی بود. اما شما ایرانی ها خودتان باید ارزش خود را بدانید و
حفظ کنید و در مورد خودتان بیشتر تبلیغ کنید.
نظر شما در مورد نامه امام خامنه
ای به جوانان غرب چیست؟
من نامه را خواندم و با دوستانم
به اشتراک گذاشتمک این نامه توجه زیادی را به خود جلب کرد حتی رسانه های اصلی
را.تلنگری بود برای هر کس که خواند. خیلی خوب و حساب شده نوشته شده بود. جوانان
انتظار داشتند که این نامه القا کند که چگونه فکر کنید ولی واقعیت این بو که ما را با یک چالش مواجه
کردند: “شما می دانید که رهبرانتان دروغ گفتند به شما پس چرا نمی روید واقعیت را
بدانید” این طرز نگارش در ذهن خواننده احترام خاصی را برای ایران ایجاد کرد.
رهبران ما هستند که انتظار دارند آنچه ما می گوییم کورکورانه قبول داشته باشید در
حالی که رهبر ایران می خواهد ما خودمان فکر کنیم وعلت عدم پوشش خبری نقاط قوت بالای
آن بود که صلاح نداتستند خیلی ها بدانند.
نامه را نخوانده ام اما
بازدیدهای این سفر از جماران تا کاخهای سعد آباد و نیز صحبت با مردم مرا کنجکاو
کرد که پس از بازگشت به مطالعه عمیقتر راجع به اسلام بپردازم و بعنوان گزارش به
خانواده و دوستانم نیز منتقل کنم.
در این دولت مطرح شده است که با
روابط بهتر با آمریکا مشکلات معیشتی مردم ایران حل خواهد شد به نظر شما ایا این
گونه خواهد بود؟
شاید نکته مثبت مذاکرات این باشد
که تصویرسازیهای غلط علیه ایران بهبود یابد اما من دارم با این افرادی که شما
امروز مذاکره می کنید زندگی می کنم علاوه بر آن تاریخ را هم نگاه می کنم خیلی
انتظاری از طرف مقابلتان نداشته باشید.
من نسبت به این مذاکرات نگرانی
های فراوانی دارم و اطمینان می دهم که رهبران آمریکا هیچ نیت خوبی ندارند. بخشی از
شروط مذاکرات توقف بخشی از تاسیسات هسته ای صلح آمیز ایران بوده است؛ یکی از
استراتژی های امریکا علیه ایران پایین آوردن قیمت نحو به انزوای اقتصادی کشاندن
این کشور است. اوباما از دانشجویان برجیس استکی است (کسی که برزگرتین افتخارش
سرنگونی شوروی است) استراتژی معروف او این است که اشغال نظامی کشورها تاریخ گذشته
است برای نابودی آنها باید حمله اقتصادی کرد و پس از به انزوا کشاندنش در داخل
ایجاد شورش و آشوب نمود. اگر تحریم های وضع شده علیه ایران که برداشته شد که هیچ
تضمینی برای این برداشتن وجود ندارد، آنوقت باید جشن بزرگی برپا کرد.
نکته مهم این استراتژی: یک
یادداشت است معروف به یادداشت شماره ۴۳٫ این یادداشت راجع به سیاه پوستان افریقایی تبار امریکاست که می گوید
باید ارتباط سیاه پوستان امریکا را با افریقا قطع کرد و استدلال می کند که اگر ارتباط
برقرار شود سیاهان امریکا، دولت امریکا را زیر فشار قرار می دهند. این درحالی است که
سیاه پوستان افریقایی ساکن امریکا خیلی قوی و ثروتمند بودند همه ثروت آنها را
گرفتند رهبرانشان را ترور کردند رهبران حتی ۲۰ ساله را و کلیساهای آنها را به
اتش کشیدند که این نکته اشتراک سیاه پوستان افریقایی با ایران است .
عده ای از به اصطلاح روشنفکران
معتقدند ما انقلابیون دچار تئوری توطئه هستیم (یعنی دشمنی را برای خودمان فرضی می
سازیم و همه مشکلاتمان را به او ربط می دهیم) روی دم امریکا پا گذاشته ایم او را
از سفارتخانه اش که جزء خاکش حساب می شود بیرون کرده ایم حالا عواقبش را باید تحمل
کنیم نظر شما چییست؟
هرچند که ایدئولوگرهایی آمریکایی از تفکر اسلامی ایرانی خوششان نمی آید ولی
علت اصلی دشمنی انها این نیست بلکه شرکت های نفتی ایران قوی ترین رقیب کشور نفتی
آمریکاست. در دیدار جورش بوش و پوتین، بوش گفت پوتین مرد خوبی است. پوتین هم هر جا
حرف می زند از صحبتهای رهبران آمریکایی استفاده می کند اما امریکا درصددد است او را هم
نابود کند چرا؟! چون روسیه هم منابع نفتی و گازی زیادی دارد.
تا قبل از این آمریکا صادرات نفت
را به کشورهای دیگر ممنوع می دانست ولی حالا دارد این ممنوعیت را برمی دارد
درنتیجه نیاز دارد بازار بین المللی را در دست بگیرد و رقبا را از صحنه خارج کند.
فرقی نمی کند بگویید خدا آمریکا را حفظ کند یا مرگ بر امریکا او می خواهد شما را
به عنوان یک رقیب از میان بردارد تا بتواند سیستم اقتصادی واحدی با محوریت
بانکداری امریکایی ایجاد کند و تا زمانی که ایران اقتصاد خود را حفظ کند خصومت
آمریکا هم با او ادامه خواهد داشت.
اگر کسی فکر می کند دلیل دشمنی
امریکا با ایران تسخیر لانه جاسوسی است تاریخ را بررسی کنید در کودتا علیه مصدق که
نه مرگ برآمریکا گفتید و نه سفارت خانه اش را تسخیر کردید پس چرا آنجا دخالت و
اشوب ایجاد کرد؟ آنجا هم مسئله نفت بود.
آیا متوجه قدرت اسلام در انقلاب
ما شده اید؟ و آیا دغدغه انتقال این نکته را به جوانان آمریکا دارید؟ چه طرحی برای
ارتباط جوانان ایرانی و آمریکایی دارید؟
اینکه موفقیت انقلاب ایدئولوژی اسلام
است و تفکر شیعی که با آن توانستید تاکنون انقلاب خود را حفظ کنید. تصاویر
شهدایتان همه جا نصب است و حتی نام خیابانهایتان به نام شهداست.
جنگی فرهنگی علیه کشور شما برقرار است
و شما باید یاد بگیرید که چگونه از شبتکه های اجتماعی برای ارتباط با جوانان
کشورهای دیگر از جمله امریکا استفاده کنید.
من اینجا با خیلی ها صحبت کردم و به
خوبی دیدم که تفکر خانم ها در ایران خیلی عمیق تر از تفکر زنان آمریکایی است.
من هیچ چیزی راجع به شیعه نمی دانستم
اما دارم می بینم چگونه با آن تفکر انقلابتان را حفظ کرده اید.
خیلی از افرادی که دولتمردان امریکا را
مورد انتقاد قرار می دهند به تفکر مارکسیسی روی می آورند و مارکسیست همه چیز را در
مادیت تعریف می کند اما شوروی بدون شلیک هیچ گلوله ای سقوط کرد. یعنی مردم فقط را
انگیزه های مادی به جنب و جوش در نمی آیند. به تاریخ ایران که نگاه کنید همیشه افراد زیادی هستند که خود را قربانی
عقاید خود کنند. پس یک چیزی هست که آنها را قوی می کند. من مسیحی هستم و مسلمان
نیستم ولی می دانم که قدرتی که مردم ایران دارند و آنچه باعث شده قوی نگه داشته
باشند یک نیرویی است که از خدا به آنها رسیده است و خدا هم بزرگتر است.