و قتی که بی تعهد ها کربلا رفتن را بر ما حرام می کنند!
و قتی که بی تعهد ها کربلا رفتن را بر ما حرام می کنند!
روز بیست و ششم خرداد ماه سال 1358 امام
خمینی رحمت الله علیه در پیامی مردم ایران را به جهادی همگانی برای
سازندگی ایران دعوت می کند و مسئولینی که برای عبادتی مستحب قصد تشرف به مکه
ومدینه را دارند را به خاطر بارسنگین سارندگی که بر دوششان است بر حذر میدارد!
متن کامل این پیام در روزنامه های 27 خرداد منتشر می شود. در بخشی از این پیام که
در روزنامه اطلاعات بیست و هفتم خرداد ماه سال 58 منتشر شده آمده است:
« همه موفق باشند که در این جهاد شرکت کنند و این خرابه را بسازند
و برادران خود را کمک نمایند، که شاید هیچ عبادتی بالاتر از این عبادت نباشد. بلکه
من از اشخاصی که برای زیارت ها مثل زیارت مکه معظمه و مدینه منوره می خواهند به
طور استحباب بروند، از آن ها می خواهم و تقاضا می کنم که شما برای ثواب می خواهید
مکه مشرف بشوید و یا می خواهید مدینه منوره و یا به عتبات مشرف شوید، امروز ثوابی
بالاتر از این نیست که به برادران خودتان کمک کنید. و این سازندگی را همه با هم
شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجات یابند. خداوند به
همه شما اجر عنایت میکند وهمان ثوابی را که شما از زیارت ها می خواهید، خداوند
به شما در این جهاد خواهد داد.»
و اما مشکل و معضل امروز ما این است که بی تعهدها کربلا رفتن را برما حرام می کنند...
شکی نیست که بر زیارت قبور ائمهی اطهار و عبادات مربوط به حج وعمرهی مشرفه، برکات، ثواب و فضائل بیشماری بار خواهد بود و از جمله مصادیق بارز تعظیم شعائر الهی همین زیارت رفتن ها و فعالیتهایی عبادی همچون مراسم پیاده روی اربعین، حج عمره و از این قبیل است. منتها مشکلی که در دهههای گذشته باعث کندی حرکت و سستی جریان های مومن وحزب اللهی گشته است خالی نمودن گردن خود از تعهدات اصلی و مبنایی خود و بهانه قرار دادن اموری عبادی همچون زیارت اربعین و از این دست وظایف است. این مسئله البته محدود به این مثال نمیشود و به طور عام یکی از چالش های اساسی فرهنگی جامعهی ایران است که بنده از آن به عنوان ضعف تعهد و اخلاق اسلامی و مسئولیت ناپذیری در بین عموم مومنین حزب اللهی تعبیر می کنم. دانشجویی را فرض کنید که طبق وظیفهی اصلی خود و با صرف وقت و هزینه های فراوان از بیت المال و... .فعالیت مبنایی خود را باید علم آموزی و تعلیم و تعلّم بداند و در این بین توسط او همه کاری انجام می شود الاّ تحصیل و علم آموزی! از هیئت رفتن های چندباره در هفته ، تا مشهد و قم وکربلا و شاه چراغ سالانه و اردوهای جهادی دوسه ماهه در سال و پرداختن به فعالیت های عام النفعه دیگر در سایر ایام سال! و تنها کاری که درست انجام نمی پذیرد تحصیل و علم آموزی ازسوی اوست!
در مثال دیگر دانشجویان بسیجی را در نظر بگیرید که وظیفهی اصلی خود که همانا رصد فضای علمی و فرهنگی کلان کشور، مطالبهگری تخصصی از مسئولین کلان در عرصه های داخلی و بین المللی، تولید علم اسلامی و.... را رها کرده و سطح خود را تا یک بسیج محلی تنزل می دهند و منتهیالیه بسیجی گری خود را اردوی راهیان نور و کربلارفتن های چندباره و ... قرار می دهند و وقتی از ان ها دعوت میشود که وارد مسائل اساسی روز که آیندهی کشور و انقلاب اسلامی به آن وابسته است بشوند می گویند درس داریم و وظیفه ی ما این کارها نیست! جای تعجب است که کربلا رفتن و زیارت قبور ائمه و بالا انداختن آجر در فلان روستا برای ساخت دستشویی روستائیان را وظیفهی خود میدانند و از درس و زندگی برایش میزنند ولی مطلع بودن نسبت به اخبار و جهت گیری عملی در مسائل سخت وپیچدهی فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی را وظیفه ی خود نمی دانند.
آیا ایجاد این قبیل روحیه های بی تفاوت منشانه و تقویت این سبک از اسلام آمریکایی در سال های گذشته، علتی جز اسلام شناسی غلط جریان حزب الله و به نوعی تحریف تکالیف اسلامی و چیستی این تکالیف در میان قشرهای مذهبی و ایمانی دارد؟!
بزرگی می گفت که در طول تاریخ اگر همهی مومنین به تعهداتشان عمل میکردند، هیچ گاه بار بر دوش عدهی اندکی نمیافتاد و آن عدهی اندک هم مانند آن عده ی کثیرِ به ظاهر مسلمان،به لذت های معنوی فوق برنامه ی خود می رسیدند و از برخی لذت ها محروم نمی شدند! من این گونه می گویم: در این ایام – ماه صفرسال 1437 قمری- بی تعهد ها کربلا رفتن را بر ما حرام می کنند! و با خالی کردن دوش خودشان از بار تعهدات انقلابی و فرهنگی خودشان و تنها گذاشتن ما در عرصه ی جنگ نرم فرهنگی و مقابله با نفوذ فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی به بهانه ی زیبای سرگرم شدن به مناسک دینی و لذت معنوی، باعث می شوند که سال به سال آرزوی زیارت کربلا بر این دل های غم دیده ی ما بماند و صد البته این غم بر دل، چه غم زیبایی است. غم کربلای حسینی که در معضلات فرهنگی جامعه خویش تعریف می شود و تلاشی که تو در جبهه ی سازندگی فرهنگی انجام میدهی و اربابت حسین از کربلا به زیارت تو خواهدآید!
اسلام با این مخالف است که اگر کسی مسئولیت وتعهدی داشته باشد _ که مطابق تمامی روایات و مطابق آیه ی صریح قرآن تعهد بر دوش انسان مانند امر واجب است و ترک این تعهد حرام است _ آن را برای کار دیگری که اولویت وتعهد آن نیست ترک کند و فعلی را که زودتر به آن تعهد داده است را رها کند و وحدت رویه ی خود و اطرافیان خود را پایمال سازد.
«والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ و مومنین کسانی هستند که امانت ها و عهدهائی را که می بندند مراعات می کنند.» (مومنون/ 8 و معارج/ 32)
«و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ و به عهد خود وفا کنید زیرا عهد مورد مسئولیت است.» (اسراء/ 34)
از این روشن می شود که هر تعهدی با قطع نظر از جنبه خَلقی آن، جنبه الهی دارد که مورد مسئولیت قرار می گیرد، این است معنای آن قضیه ای که می توان به عنوان اصل کلی از اسلام انتزاع نمود. که عبارت است از (هر حق الناسی، دارای بعد حق الهی نیز می باشد) یعنی از مسئولیت الهی مردم درباره تعهدها می توان اثبات کرد که این مورد هم یکی از روشنترین مصادیق تلازم حق الناس و حق الله است.
به امید اسلامی ناب تر برای جمیع برادران ایمانی خویش....
والسلام