یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی

یادداشت های محمدوحید صافی اصفهانی

یادداشت های فرهنگی و ارتباطاتی محمدوحیدصافی
محمدوحیدصافی اصفهانی
عبد مسکین!

و در اعتبارات دنیا، طلبه دانشجوی مقطع دکتری رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) تهران

این وب نوشت، محملی است برای به اشتراک گذاری برخی تاملات، دل نوشته‌ها و یادداشت ها در حوزه‌ی مباحث اخلاقی، عقیدتی، فرهنگی، ارتباطاتی، سیاسی، اجتماعی، خاطرات آموزنده و ...

نقل کلیه‌ی مطالب بدون ذکر منبع بلامانع است.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶۹ مطلب توسط «محمدوحید صافی اصفهانی» ثبت شده است

ایجاد چسبندگی و کِش آمدن در زمان، یکی از عناصر مهم در فعالیت های فرهنگی!

بسم الله

مهمترین اصل برای هر حرکت اثرگذار و عمیق در هر حوزه ی فعالیت (چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی جمعی) اصل استمرار و شروع از کم و مداومت بر این کارِ کم اما دائمی است .

وقتی این کار کم اما دائم و پیوسته جای خودش را از لحاظ وجودی در روحیات و ملکات فرد و اطرافیان او پیدا کرد و نظامی از اسباب و مسببات فردی و بین فردی در بین گروهی از افراد اعتبار شد، چیزی به اسم «هویت» شکل می‌گیرد که در صورت قوام و تثبیت این هویت، حرکتی به اسم «کار فرهنگی » اتفاق می‌افتد و آن وقت است که ممکن است حتی کسی سال تا ماه به آن گروه اولیه که باهم حرکت وفعالیتی را شروع کرده باشند سر نزند و حتی کمک خاصی هم نکند، اما آن هویت شکل گرفته و آن حرکت جمعیِ متعاقب تثبیت آن هویت مذکور، روز به روز و لحظه به لحظه حرکت ها و فعالیت ها را شکل می دهد و به پیش می برد و آدم های جدید و خاص خودش را هم پیدا می‌کند.  والبته نکته‌ی حائز اهمیت این است که این  فرآیند زمان می خواهد و به تعبیر آنتونی گیدنز(جامعه شناس بزرگ انگلیسی که هم اکنون هم در قید حیات است و یکی از آرزوهای بنده زیارت ایشان است!!!) نیاز است که افراد و هویت هایشان در زمان کش بیاید و به هم بچسبد!

لذا این مهم است که ما به این امر اعتقاد داشته باشیم که شکل‌گیری یک حرکت فرهنگی عمیق وتاثیرگذار که می خواهد به صورت جمعی اتفاق بیفتد(نه به صورت فردی و یا فرد محور و یا به ضرب پول و قدرت و...) نیازمند زمان است و باید ما همه در زمان کش بیاییم و به هم بچسبیم !

و حال نکته ی اصلی که می خواهم بگویم این است که یکی از عواملی که همواره حرکت های خودجوش و با انگیزه را که با نیت شکل دهی به یک فعالیت فرهنگی واقعی  با توصیفات بالا را قوت می بخشد و باعث نپاشیدن این حرکت ها و استمرار آنها و سپس هویت گیری آن ها  وکش آمدن آن ها در زمان و سرانجام رخ دادن یک اتفاق فرهنگی به معنی واقعی کلمه است، حس تعلق گروهی و جمله ی: «سرم برود، قول وتعهدم به رفیقانم نمی رود» است !!

وقتی ما کاری را با جمعی شروع کردیم باید از همان ابتدا به خود این جمله را تلقین کنیم و در رفتار و حتی گفتارمان و در جمع افراد همکارمان دائم این جمله را تکرار کنیم که : سرم برود، قول وتعهدم به مجموعه و دوستان هم مجموعه ای ام نمی رود و بعد از مدتی خواهید دید که تکرار این گفتار  ولو در ظاهر و بدون این که واقعا به آن التزام داشته باشید و در دل به آن ایمان داشته باشید، باعث نفوذ این گفتار در رفتار شما و متعاقبا دلگرمی رفقای همکار و هم جبهه ای شما و متقابلا دلگرمی شما نسبت به آن ها می شود و اولین گام چسبندگی رخ می‌دهد! این در حالتی است که شما ممکن است در عمل هیچ کاری هم نکنید، اما گفتن این جمله و وادار کردن خودتان به آن در عمل، به مرور مجموعه‌ی فعالیت ها را در حالتی قرار می‌دهد که کارها ناخودآگاه شکل می‌گیرد و به پیش می رود و رشد می کند!

لذا کسی که می خواهد کار فرهنگی بکند اگر بسم الله گفت و وارد کار شد، باید این عنصر «تعهد» و «سرم برود قولم نمی رود» را هم چاشنی کار کند که ان شاالله روز به روز شاهد رشد و افق های جدید تری باشد!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۳
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

ایده‌ی تاسیس مرکز مشاوره ی دینی

بسم الله 

یکی از ایده هایی که در حوزه ی فعالیت های تبلیغی و فرهنگی وجود دارد پاسخگویی به نسل جوان و سایر نسل های موجود در خصوص مشکلات عقیدتی، خانوادگی، تربیتی، ازدواج و ... به صورت فردی و گروهی ومددکارانه است.

در این خصوص تنها ملجاء و مرجعی که وجود دارد کلینیک های روانشناسی با اندیشه های صد در صد غربی و بعضا غیرالهی و در تنافی با دستورات تربیتی اسلام است...

دوستی در دوران دبیرستان داشتم که به خاطر یک مشکل خانوادگی می گفت به روانشناس مراجعه کرده است و روانشناس به او گفته بود اگر میخواهی مشکلت حل شود هر موقع پدرت را دیدی سعی کن فکر کنی او یک شیطان است که باید در عین این که وجود او را بپیذیری اما باید از دسترس او هم خارج شوی وکاری به کارش نداشته باشی!!

دوست دیگری داشتم که تعریف می کرد مشاور روانشناسی که برای مشکل و ناراحتی ای به وی مراجعه کرده بود گفته بود برای کم شدن فشار و ... به خودارضایی روی بیاور و این کار باعث تخلیه هیجانات و انرژی های اضافه تو می شود!!!

و هزاران مثال از این قبیل که همگی نشان دهنده ی ضعف جدی ما در حیطه ی مشاوره و راهنمایی های تربیتی در سطوح مختلف به اعضای جامعه ی اسلامی است ...

ایده ی جایگزینی که در تمدن اسلامی برای این مسئله وجود دارد خیلی وسیع و همه جانبه است (ایده ی محوریت مسجد و مشقات آن) که با وضعیت موجود و امکانات قلیلی که هم اکنون در دست داریم با صحبت با جمعی از اساتید و فعالان دینی حوزه ی مشاوره و روانشناسی تصمیم را بر راه اندازی مرکز مشاوره ای با استفاده از فنون روانشناسی ومشاوره دینی گرفتیم ...

و البته هنوز در اول راهیم...


جلسه همفکری با اساتید حوزه ی مشاوره ی دینی (اردیبهشت94)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۴
محمدوحید صافی اصفهانی
جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ق.ظ

دوست دارم سکوت را و شنیدن را !!

وقتی آدم در ابتدای راه است دائما دوست دارد دیگران را توجیه کند و برایشان صحبت کند...

اما عجیب است، پس از مدتی گویا شنیدن و گوش دادن را به صحبت کردن ترجیح می دهد...

قبلاً خیلی دوست داشتم برای دیگران صحبت کنم و فکت ها وحقیقت هایی را برای همگان و یا هرکسی که در دسترس من وجود دارد بیان کنم...

اما عجیب است...




اما عجیب است...

مدتی است گویی دیگر تمایلی به حرف زدن و توجیه کردن نیست...

مدتی است بیشتر از آن که بخواهم بگویم، می خواهم بشنوم...

و بفهمم تا اینکه بخواهم بفهمانم...

و نگاه کنم تا اینکه بخواهم نشان دهم !!


روزگاز عجیبی است...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۶
محمدوحید صافی اصفهانی

کلاس شناخت ارتباطات جمعی با استاد دکتر محمدهادی همایون


کلاس تمدن نوین اسلامی با استاد حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب


کلاس نظریه های جامعه شناسی با استاد دکتر زائری


کلاس فقه تخصصی با استاد حجت الاسلام والمسلمین علی دوست


کلاس نظریه های مدیریت با استاد دکتر گودرزی


کلاس تاریخ اجتماعی در ایران با استاد دکتر منظور الاجداد



گردهمایی سالانه ی فرهنگ وارتباطاتی های کشور!  (سال 91)

با حضور استاد حدادعادل، دکتر آشنا، دکتر معدوی کنی، دکتر محسنیان راد، دکتر باهنر، دکتر حسن بشیر و سایر اساتید ودوستان


کلاس نظریه های ارتباطات با استاد دکتر 


کلاس اقتصاد فرهنگ با استاد دکتر عادل پیغامی


کلاس تاریخ تحولات فرهنگ و ارتباطات در ایران با استاد دکتر احمد میرعابدینی


کلاس حقوق فرهنگ وارتباطات با استاد بزرگوار دکتر انصاری


کلاس  نقد و تحلیل رادیو و تلویزیون با استاد دکتر خیامی


کلاس کارگاه پژوهش در فرهنگ وارتباطات با استاد مجید سماوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۹
محمدوحید صافی اصفهانی
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ق.ظ

درددلی با حضرت معبود..

بسم الله

درددلی با حضرت معبود..

بارخدایا اگر بنده ای همچون من برای تو سودی ندارد پس برای چه او را خلق کرده ای و به چه امیدی هر روز او را از خواب برمی کشی و به او ترحم می نمایی و روزی عطا می کنی؟!

بار خدایا تو خوب می دانی که ما از بندگی فهم و نصیبی نداریم و هیهات از اینکه بتوانیم بنده ی تو باشیم!  به جای بندگی به هرزگی روی آوردیم و به جای عبودیت، طفولیت به خرج دادیم و در رسای مرگ روح خویش به جای عمل کردن، فقط افسوس خوردیم و آه بی‌همتی کشیدیم و روز به روز در سیاهی و درهم تنیدگی بی شوری روح و بی شعاری جان خویش درغلطیدیم و اما تو...

تو آن خدایی هستی که گویی خیال دست کشیدن از بنده ی تاریک خویش نداری و هرچه من در توبه نمودن تعلل نمودم، تو مرا خواندی و با دستمال مهر سجاده‌ی عشق، اشک‌های سرد مرا پاک نمودی و گفتی : بیا... گفتی بیا و دمی هم با معبودت باش، بیا و کمی از خود بگو، از دردهایت، از خستگی هایت و از تمام آن چه دیگران شنیدن آن از تو را انتظار ندارند! بیا و آن چه می‌خواهی با من در میان بگذار و کوله بار دردهایت را سبک نما و سیل غم‌های بی پایانت را ببار که هنوز که هنوز است سجاده‌ای برای بی اشکی تو، و مهری برای بی نمازی تو هست !

و من در قبال این دعوت تو چه کرده‌ام ؟!  ....  در برابر این لطف تو چه می کنم؟! گویی خوی و عادتم شده که هرشب بگویم وااسفاه از خجالت و افتضاحی که به بار می آورم و وامصیبتا از بدکرداری و جراحت هایی که بر روح خویش می زنم و هر هفته نیز بر حسب عادت زمزمه کنم ظلمت نفسی....

 اما چه سود که از صبح فردا گویی همه چیز فراموش می شود و من هم چنان اظلمت نفسی!

خدایا، خداوندا دست نحیف مرا بگیر... این دست را بگیر که امروز بیش از هر زمان دیگر به دستگیری چون تو احتیاج دارم...

استغفرالله ... کفر نمی گویم!

شاید بهتر باشد که اینگونه بگویم: خدایا، خداوندا این دستی که گرفته ای را رها نکن!

 و چه زیبا فرمود آن شاعر عاشق، خطاب به معشوقش:

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر       ***       گویم گرفته ای، ز عنایت رها مکن !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۴
محمدوحید صافی اصفهانی
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۶ ق.ظ

همفکری فعالان فرهنگی و اجتماعی اصفهان

همفکری فعالان فرهنگی و اجتماعی اصفهان در زمینه چگونگی اقدامات روشنگرانه در زمینه توافقنامه هسته ای ننگین لوزان با حضور استاد عزیزم دکتر سعید زیباکلام


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۶
محمدوحید صافی اصفهانی
پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ق.ظ

مداح باید انقلابی باشد...

خاطره ای از برادر عزیزم حاج میثم مطیعی...

البته فقط تصویرش را میگذارم... چون حاجی گفت جایی نقل نشه !!!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰
محمدوحید صافی اصفهانی

نخستین گردهمایی فعالان تحول در عرصه علوم انسانی (مهرماه 93/ تهران) با حضور اساتید و صاحبنظران و برگزاری کرسی های نقد و بررسی برگزار شد...

به رسم یادگار البته ... !!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۴
محمدوحید صافی اصفهانی

اولین جلسه از هیئت میثاق با شهدا اصفهان (وابسته به مجمع بینش مطهر) به بهانه بزرگداشت چهلمین روز از رحلت آیت الله مهدوی کنی و با حضور استاد پناهیان در مهدیه اصفهان برگزار شد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۶
محمدوحید صافی اصفهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۸
محمدوحید صافی اصفهانی