مراسم دفاعیه از پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه امام صادق(ع)
بسم الله
مراسم دفاعیه از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع «مطالعه تطبیقی الگوی مسئلهشناسی فرهنگی در سازمانهای فرهنگی شهرداریهای اصفهان، تهران و مشهد» + چکیده فارسی، عربی و انگلیسی
به لطف حضرت حق در تاریخ 31 شهریور ماه سال 95 توفیق شد که دفاعیهی پایان نامه کارشناسی ارشد خویش با موضوع «مطالعه تطبیقی الگوی مسئلهشناسی فرهنگی در سازمانهای فرهنگی شهرداریهای اصفهان، تهران و مشهد» را با کسب نمرهی 19/75 برگزار نمایم.
به ترتیب از راست به چپ: دکتر محمدصادق نصراللهی(استادمشاور)- محمدوحیدصافی اصفهانی- دکتر محمدرضا عطاردی(استاد راهنما)- دکتر محمدرضا برزویی(استاد داور)
چـکـیـدهی پـایـان نـامـــه
چکیده:
یکی از چالشهای پیشرو در عرصهی سیاستگذاری فرهنگی ایران معاصر نداشتن الگو و فرمول منطقی و واقعگرا در مسئلهشناسی فرهنگی است و بسیاری از مسائل فرهنگی جامعهی کنونی ایران بر مبنای برداشتهای سلیقهای و لحظهای مدیران و سیاستگذاران فرهنگی شکل میگیرند و یک موضوع و یا رخداد فرهنگی بیش از آنکه از دریچهی یک الگوی دقیق رد شود و به مسئلهی فرهنگی تبدیل شود، از دالان عقاید، باورها، برداشتها و علایق شخصی فرد سیاستگذار میگذرد و شکل مسئلهی فرهنگی به خود میگیرد. برای اینکه بتوانیم در فضای فرهنگی کشور، مسئلهشناسی کنیم، ضروریست که دریابیم که در گفتمان رسمی کشور چه مفاهیم و چه زبانی وجود دارد که سیاستهای جامعه را میسازد و در نهایت فهم و شناخت روندها و روشهای مختلف مسئلهشناسی برای رسیدن به سیاستها و برنامههای منسجم و واحد امری ضروریست.
قلمرو زمانی این تحقیق بررسی الگوی مسئله شناسی سازمانهای سهگانهی مدنظر در ده سال گذشته، یعنی در قلمرو زمانی سالهای 1385 هجری شمسی تا 1395 هجری شمسی میباشد و قلمرو مکانی تحقیق نیز شامل سه کلان شهر اصفهان، تهران و مشهد و بررسی سازمانهای فرهنگی شهرداری های این شهرها در قلمرو آنها میباشد. در این تحقیق با استفاده از استراتژی مطالعهی موردی چندگانه، گردآوری اطلاعات از طریق مطالعهی اسنادی و مصاحبهی عمیق با مدیران و کارشناسان فرهنگی هریک از سه سازمان مورد مطالعه از طریق نمونه گیری گلولهبرفی انجام پذیرفته است و برای تحلیل اطلاعات نیز از تحلیل مضمون استفاده گردیده و توقّف مصاحبهها براساس روش اشباع نظری صورت پذیرفته است.
در نهایت و بر مبنای یافته های این تحقیق سیاست شناسایی شده برای مسئلهشناسی فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سیاست «بالادست محوری و تلفیقی» با اولویتهای «فرهنگ دینی- تدافعی» و حاکمیت الگوی روال نامهای و «همه موضوعی» است. سیاست شناسایی شده برای مسئلهشناسی فرهنگی سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان «سیاست نخبه محوری و تلفیقی» با اولویتهای «فرهنگ شهروندی» و حاکمیت الگوی مفهومی مدیریتی «چندموضوعی» است و سیاست شناسایی شده برای مسئلهشناسی فرهنگی سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد «سیاست مردم محوری و تلفیقی» با اولویتهای «فرهنگ مردمی- انقلابی» و حاکمیت الگوی پیوست اجتماعی «چندموضوعی» است.
واژگان کلیدی:
مسئله شناسی فرهنگی، فرهنگ وشهر، سیاستگذاری فرهنگی، سیاستهای فرهنگی، سازمان های فرهنگی
-----------------------------------------------------------------------
الملخص
إحدی التحدیات المستقبلیة فی مجال السیاسة الثقافیة فی إیران المعاصرة، هی عدم وجود نموذج وصیغة منطقیة و واقعیة فی "معرفة القضایا الثقافیة" وکثیر من القضایا الثقافیة فی مجتمع إیران الحالی، تتکون على أساس الإنطباعات الشخصیة والذاتیة من قبل المدراء وصانعی السیاسات الثقافیة والموضوع أو الحدث الثقافی بدلا من أن یمرّ من صمام نمط دقیق لیصبح مسألة ثقافیة، یمرّ من رواق الآراء والمعتقدات والإنطباعات و الإهتمامات الشخصیة المتعلقة بصانع السیاسات ویطرح کمسألة ثقافیة. من أجل أن نکون قادرین علی "معرفة القضایا الثقافیة" فی الساحة الثقافیة للبلاد، فمن الضروری أن نعرف أنّه ما هی المفاهیم واللغة التی تبنی سیاسات المجتمع فی الخطاب الرسمی للبلاد وأخیرا فهم ومعرفة عملیات و أسالیب "معرفة القضایا الثقافیة" المختلفة لتحقیق السیاسات والبرامج المتماسکة والموحدة أمر ضروری.
والفترة الزمنیة لهذه الدراسة هی دراسة نمط "معرفة القضایا الثقافیة" للمنظمات الثلاثیة المستهدفة فی السنوات العشر الماضیة، یعنی فی الفترة الزمنیة ما بین سنة 1385 حتی 1395 الهجریة الشمسیة. والإطار المکانی لهذه الدراسة تشمل ثلاث مدن کبیرة اصفهان وطهران و مشهد و کذلک دراسة المنظمات الثقافیة لبلدیات هذه المدن. فی هذه الدراسة، وباستخدام استراتیجیة دراسة حالة متعددة، تمّ جمع المعلومات من خلال البحث الوثائقی والمقابلة المعمقة مع مدراء و خبراء الثقافی لکل من المنظمات المدروسة من خلال أخذ "العینات الکرة الثلجیة". ومن أجل تحلیل البیانات استخدم منهجیة "تحلیل المضمون" وتمّ وقف المقابلات على أساس التشبع النظری.
أخیرا واستنادا إلى النتائج التی توصلت إلیها هذه الدراسة، السیاسة المکشوفة عنها ل"معرفة القضایا الثقافیة" للمنظمة الثقافیة والفنیة لبلدیة طهران هی «محوریة السیاسة المتفوقة والمتکاملة» مع أولویات «الثقافة الدینیة-الدفاعیة» وسیادة النمط المعتمد علی الإرشادات و«الشامل لکل المواضیع». والسیاسة المکشوفة عنها ل"معرفة القضایا الثقافیة" للمنظمة الثقافیة والترفیهیة لبلدیة اصفهان هی «سیاسة محوریة النخب والمتکاملة» مع أولویات "الثقافة المدنیة" وسیادة النمط المفاهیمی الإداری « متعدد المواضیع» والسیاسة المکشوفة عنها ل"معرفة القضایا الثقافیة" للمنظمة الثقافیة والترفیهیة لبلدیة مشهد هی «سیاسة محوریة الشعب والمتکاملة» مع أولویات «الثقافة الشعبیة-الثوریة» وسیادة نمط التعلق الإجتماعی « متعدد المواضیع».
الکلمات الرئیسیة:
معرفة القضایا الثقافیة، الثقافة والمدینة، السیاسة الثقافیة، السیاسات الثقافیة، المنظمات الثقافیة
-----------------------------------------------------------------------
Abstract:
One of the existing challenges for setting cultural policy in Iran, is the lack of a realistic and logical model and process in determining the country’s cultural issues. Many of the current cultural issues of Iran are determined based on the personal and momentary understandings of cultural policy makers and decision makers. Consequently, cultural events and subjects as cultural issues are often understood by a pool of personal ideologies, beliefs, understandings and tastes rather than a concrete model of approach. In order to truly determine the country’s cultural issues and challenges, it is necessary to assess which concepts and approaches are currently forming the policies influencing the Iranian society.
Basically, understanding the different processes and methods in which cultural issues are determined is crucial in reaching unitary and robust policies and programs of conduct.
This study focuses on a time span of ten years, from 2006 till 2016 and geographically focuses on the three megacities of Tehran, Mashhad and Isfahan, specifically the cultural organizations of their municipalities. The information for the study was gathered through documents and deep interviews with decision makers and experts related to these organizations using a multi-case study strategy. The sampling method used was snowball sampling. The gathered information was analyzed by thematic analysis. The cessation of the interview was based on theoretical saturation.
The eventual results of this study show that the adopted policy for the determination of cultural issues in the art and culture organization of the Tehran municipality is “Inclination to the superiors” and the “Combined Method” with preservative and cultural/religious priorities. The dominant models are the “Letter Process” and “All Subject” models. The eventual results of this study show that the adopted policy for the determination of cultural issues in the recreational and cultural organization of Isfahan is “Elite Orientation” and the “Combined Method” with “Citizen Culture” as priorities. The dominant model is the “multi-threaded” management concept. The eventual results of this study show that the adopted policy for the determination of cultural issues in the recreational and cultural organization of the Mashhad municipality is “People Orientation” and the “combined” method with “revolutionary and popular culture” priorities. The dominant model is the “Multi-threaded Social Attachment”.
Keywords:
Cultural Issue Determination, Culture & the City, Cultural Policy Making, Cultural Policies, Cultural Organizations